امپراطوری کبیر “یان” در جهانی که احترام تنها از طریق قدرت بهدست میآید شکل گرفته. در این امپراطوری کبیر، چهار خاندان وجود دارند، که برتر از هر خاندان دیگری هستند. در میان آنها، واقعهای خاص در خاندان “لین” موجب تبعید فردی مشخص میشود که به دنبال آغازی برای خانواده خود بود، به امید روزی که دوباره از سوی خاندان لین به رسمیت شناخته شود، و به آنها ملحق شود… اعلام وجودی از سوی خانواده تبعید شده خاندان بزرگ لین، زمانی که “لین دانگ” پسری جوان بود، اون بدون قدرت، نطاره گر بود که پدر مستعدس چگونه توسط اعجوبه خاندان لین، “لین لانگتیان” درهم شکسته و مغلوب شد.با پدری ناامید، پدر بزرگی با قلب شکسته، و خانوادهای در رنج، از از ان روز سرنوشت ساز، لین دانگ با هدفی بزرگ، برای گرفتن انتقام از کسی که همهچیز را از او و حتی بیش از آن را از خانوادهاش گرفته زندگی میکند. تنها با قدرت سلاح اراده و تصمیم، به لین دانگ ملحق شوید تا بیهیچ شناختی با او سرنوشتی بزرگتر از آن چه که او میپندارد کشف کنید، زمانی که قدم بر روی سنگ طلسمی اسرارآمیز میگذارد.
در این سریال در رابطه با خشونت علیه زنان کار میشه. دو خواهر به اسم های اومای و عمران بعد از سال ها دوری با تصادف های جالبی دوباره با همدیگه رو به رو میشن. ییلدیریم که عشق دوران جوانی عمران بود یه جراح قلب معروف شده و خواهرش اومای هم از یه زندگی روستایی فرار کرده بود و با معماری به اسم رفیک کارای ازدواج کرده و یه زندگی شهری ثروتمندانه رو شروع کرده. رفیک هم یه پسرخونده تقریبا بیست ساله خوشتیپ به اسم وولکان داره که مثل پسر خودش ازش مراقبت کرده. دیدار تصادفی اومای و عمران بعد از سال ها نه فقط برای اونا بلکه برای دخترانشون حایال(خیال) و حیات هم امتحان بزرگی خواهد بود. مخصوصا برای اومای که با زندگی و رازهایی که میخواست فراموش کنه رو به رو میشه…
این سریال که بر اساس حوادث واقعی الهام گرفته شده است، داستان دختری بنام فونا را روایت میکند که در هنگام تولد توسط مادر و پدر خود طرد شده و اکنون به دنباله ریشه و والدین خود است. او در راه رسیدن به پاسخ سوالات خود با خبرنگار مرموزی (کریس پاین) آشنا میشود که وی را در حل معمای زندگیاش کمک میکند...
این سریال درباره افرادیست که در یک انتشارات کار میکنند؛ کانگ دن یی (لی نا یونگ)، نویسنده موفق کارای تبلیغاتی بوده که الان به شدت استعدادهاش نادیده گرفته شده و در حال حاضر بیکاره. چا اون هو (لی جونگ سوک)، یک نویسنده ستاره و آیدل دنیای ادبیاته. او از دوران دانش آموزی وارد دنیای ادبیات شده و به خاطر هوش بالاش معروفه. کانگ دن یی که نمیتونه یه شغل پیدا کنه با دروغ گفتن در مورد رزومه اش در شرکت انتشاراتی استخدام میشه جایی که چا اون هه مدیر اونجاست. در این سریال شاهد فصل جدیدی از رابطه عاشقانه چا اون هو و کانگ دن یی خواهیم بود…
ولیعهد سلسله ی چوسون ، مامور میشود تا به روستایی دورافتاده برود که گزارش شده موجوداتی عجیب و غریب به آنجا وارد شدهاند...
داستان این سریال درباره نوجوان 16 ساله پر جنب و جوشی به نام "وین" است که تلاش دارد تا خودروی قدیمی که قبل از مرگ پدرش، دزدیده شده است را باز پس بگیرد اما...
حلقه داستان انتقام دو جوان به اسم های کاعان و جهانگیره. جهانگیر پسر ایلهان تپلی که کارهای قانونی و غیرقانونی پدرش رو ادامه میده تصادفی با کاعان آشنا میشه و با هم دوست های صمیمی میشن. کاعان و جهانگیر جعبه های قرمزی دریافت میکنن که توش یه دی وی دی هست و در پی اون وارد یه عملیات انتقام بزرگ میشن. اسم حلقه از یک باند تبهکاری باقدمت زیاد به اسم سه حلقه گرفته شده که جهانگیر و کاعان سعی در نابودیش دارن.
شخصیت اصلی داستان این سریال یک دختر جوان است که فرزند دو مهاجر غیرقانونی محسوب میشود. بعد از اینکه شخصیت اصلی داستان ما به نام لیز پارکر به طور ناگهانی به شهر توریستی خود یعنی رازول باز میگردد، در رستوران پدر و مادرش بهعنوان پیشخدمت مشغول به کار میشود. اما در همین حین اتفاقاتی رخ میدهد که حقیقت تکان دهندهای را درباره پسری که در نوجوانی به او علاقه داشته و حالا یک پلیس است، متوجه میشود. لیز متوجه میشود که این پلیس جوان نهتنها مانند خودش یک انسان معمولی نیست، بلکه یک بیگانه محسوب میشود و تمام تواناییهای عجیبش را در تمام زندگی خود پنهان نگه داشته است. لیز سعی میکند راز او را پنهان نگه دارد و...
میوکی شیروگانه که به خاطر این که بالاترین نمرات کشور رو داشته یه نابغه به حساب میاد، رئیس شورای دانش آموزی آکادمی شوچین میشه و در کنار معاون زیبا و ثروتمند، کاگویا شینومیا کار میکنه. دانش آموزای اطرافشون بهشون میگن که در کنار همدیگه به یه زوج رومانتیک خیلی خوب تبدیل میشن. با این حال، حقیقت اینه که بعد از این که مدت زیادی رو با هم گذروندن، واقعا به هم احساساتی پیدا کردن: ولی هیچکدومشون حاضر نمیشه اعتراف کنه. ولی چون پای غرورشون وسطه جفتشون هدفشون اینه که از زبون همدیگه احساساتشون رو بیرون بکشن. حالا مبارزه عاشقانه ـشون شروع میشه!