اوه سو مین (یون وو جین) قبلا پزشک بوده اما الان یه کشیش شده و کار جنگیری را انجام میدهد. از طرفی هام یون هو (جانگ یو می) به عنوان پزشکی که اعتقادی به خدا نداره مشغول به کاره. زندگی او بعد از مشاهده اتفاقات غیرطبیعی در بیمارستان و آشناییش با کشیش “اوه سو مین” دچار تغییرات زیادی میشه…
اتفاقات این مینیسریال در اواخر دهه 70 میلادی رخ میدهد و یک بازیگر آتشین و ایدهآلگرا به نام چارلی را دنبال میکند که پس از اینکه با فرد مرموزی به نام بکر در اوقات فراغتش در یونان ملاقات میکند، تصمیم و عزمش مورد آزمایش قرار میگیرد. به صورت آشکار میشود که نیت و قصد بکر آنچه که به نظر میرسند، نمیباشد و برخورد چارلی با او سبب شده تا چارلی گرفتار یک طرح پیچیده از سوی جاسوس بسیار ماهری به نام کرتز شود. چارلی نقش یک مامور دوجانبه را برعهده میگیرد، در حالی که از صداقت و سرسپردگی خود نامطمئن است.
داستان سریال فرار در دانمورا درباره ریچارد مت و دیوید سوییت، دو قاتل محکوم به زندان هست که در مرکز اصلاح و ترتیب کلینتون در ایالت نیویورک زندانی میباشند و به کمک تیلی میچل موفق به فرار از آن میشوند. میچل سرپرست و ناظر خیاطی زندان میباشد و با این دو مرد رابطه برقرار میکند. فرار از زندان مت و سوییت به تعقیب و گریزی ختم میشود که...
داستان سریال در دههی هشتاد میلادی جریان دارد ، جایی که خلافکاری به نام گالاردو بزرگترین امپراطوری کارتل را در کشور مکزیک ایجاد میکند. در این بین یک مامور سرسخت به نام کیکی کامارنا خانوادهاش را از کالیفرنیا به شهر گوادالاخارا در مکزیک میبرد تا روی پروندهی کارتل گالاردو تحقیق کند و…
این سریال در مورد پسری به نام مونا است که پدرش تاجری میلیون می باشد،. مونا فردی است که تشنه قدرت است و برای رسیدن به قدرت قصد دارد تا به میراث پدرش دست پیدا کند ولی در مراسم عروسی که حضور دارند اتفاقی می افتد که او مجبور به همنشینی به سه نفر می شود، راماکان پاندیت وکیل مدافع پدرش و دو پسرش به نام های گودو و بابلو، که بعد از روبرو شدن با این سه نفر بازی خطرناکی آغاز می شود و….
یک گروه از غریبه ها برای زنده ماندن درون یک سفینه فضایی که به سمت یک سیاره دور دست می رود، با یکدیگر مبارزه می کند...
هیچ کدوم از افرادی که برای جین سانگ (کانگ جی هوان) کار میکنن دل خوشی ازش ندارن. با این حال رو دا (بک جین هه) تلاش میکنه تا اونو به آدم بهتری تبدیل کنه اما یه روز وقتی خیلی از دستش عصبانی میشه آرزو میکنه که رییسش بمیره! وقتی جین سانگ با یه کامیون تصادف میکنه و میمیره کلی خودشو سرزنش میکنه که ای کاش همه اینها یه خواب باشه و روز بعد وقتی از خواب بیدار میشه میبینه همون روز قبل براش تکرار شده و تا رییسش رو از مردن نجات نده نمیتونه جلوی تکرار این روز خاص رو بگیره و…