این برنامه سامانتا فینک را دنبال میکند که پس از یک شکست عمومی شرمآور و تماشایی، مجبور میشود با مادر خود به خانه برگردد تا هوشیار شده و از زندان رفتن رهایی یابد.
یک متصدی بایگانی شغلی را برای تعمیر مجموعهای آسیب دیده از کاست های ویدیو که مربوط به تحقیقات یک فیلمساز درباره فرقه ای خطرناک و شیطانیست، به عهده می گیرد.
سونگ ها یونگ (Kim Nam Gil) شخصیتی آرام و کاریزماتیک دارد. او یک جرم شناس است که سعی دارد با خواندن ذهن قاتل های سریالی آن ها را به دام بیاندازد…
داستان این سریال بعد از وقایع فیلم جوخه خودکشی اتفاق می افتد. "پیس میکر" بعد از بهبود یافتن از جراحات مرگباری که برداشته بود، به خانه بر میگردد، اما...
ویروس مَردکُش: یک ویروس مرگبار که 99.9% مردهای زمین رو از بین برده. میزوهارا ریتو در طول 5 سال گذشته در خواب کرایوژنیکی بوده و تاچیبانا اریسا، دختر رویاهاش، رو تنها گذاشته. وقتی ریتو از خواب سرماییش بیدار میشه وارد یک دنیای عجیب از لحاظ جنسی میشه که توش خودش به عنوان باارزشترین منبع سیاره به حساب میاد. ریتو و چهار مرد باقیمونده دیگه صاحب ثروت زیادی میشن در ازای یک ماموریت: تا جایی که میتونن برای افزایش جمعیت زمین، زنها رو باردار کنن. در حالی که ریتو فقط میخواد اریسا رو پیدا کنه که 3 ساله گم شده. آیا ریتو میتونه نگاهش رو به هوسها ببنده و عشق واقعیش رو پیدا کنه؟
غذاها چهره های خندان را به ارمغان می آورند. آشپزی، قلمرو اسرار آمیزی است که مسئول تمام غذاهای دنیای ماست. داستان زمانی شروع می شود که Recipe-Bon، جایی که دستور غذا برای هر غذا نوشته شده است، از Cookingdom به سرقت می رود. مقصر باند Bundoru است که قصد دارد هر غذا را برای خود انحصار کند.
در حالی که Elite Way School دوره جدیدی را آغاز می کند، یک دشمن آشنا، یک انجمن مخفی به نام Lodge، امیدهای موسیقی سال های اول را تهدید می کند.
خلاصه داستان چویی داهیون (جی چانگ ووک) به گروهی از دانش اموزای دختر دبیرستان برمیخوره که جانگ ست بیول(کیم یو جونگ) یکی از اوناس و ازش میخواد که براشون سیگار بخره اینکارو واسشون انجام میده بعد شماره تماسشو میده ولی کیم یو جونگ هیچوقت بهش زنگ نمیزه چهار سال بعد ووکی یه مغازه رو اداره میکنه و دنبال یه کارگر هست و...
واکانا گوجو، یک عروسکساز پر امید، از یک اتفاق در دوران کودکی با دوستش که مخالف عشق او به عروسکهای سنتی بود، رنج میبرد. او روزهایش را در تنهایی سپری میکند و در اتاق "هنرهای خانه داریِ" دبیرستانش آرامش خود را مییابد. از نظر واکانا آدمهایی مثل مارین کیتاگاوایِ زیبا، دختری شیک که همیشه توسط انبوهی از دوستانش احاطه شده است، عملاً یک بیگانه از دنیای دیگر است. اما وقتی مارین شاد و شنگول - که هیچوقت آدم خجالتیای نیست - یک روز بعد از مدرسه واکانا را در حال خیاطی کردن میبیند، با این هدف که همکلاسی آرام خود را به سرگرمی مخفیانهاش - یعنی کازپلی! - علاقمند کند، وارد زندگی او میشود. آیا قلب زخمی واکانا از پس هجوم این بیگانه سکسی بر خواهد آمد؟!