برای کارکنان دولت ، توطئه ها فقط نظریه نیستند بلکه واقعیت هستند. و مخفی نگه داشتن آنها یک کار تمام وقت است.
سلما از ون به استانبول میآید تا ارثی که برایش باقی مانده را بگیرد، وقتی فکر میکند همه امکاناتش تمام شده است. با او ماشین قراضه پدرش همراه با خواهرش لیلیم است. تنها شرط دریافت ارث، یافتن شریک دیگر ارث، عشق قدیمی اش میهران است. میهران که در همان روز به دنیا آمد و پیشگویی شده بود که در روز تولدشان با عشق فراوان یکدیگر را دوست داشته باشند و پس از آتش سوزی که سلما در آن قربانی اعلام شد به استانبول مهاجرت کرد. سلما میهران را در استانبول پیدا می کند. بنابراین، نه تنها سلما و میهران، بلکه عموزاده باریستای میهران، آتاکان، بوکسور عشق افلاطونی آتاکان، آلتان، خانواده بزرگ و شاداب میهران؛ زندگی عمه اش منمسی کیمت، پسر عمویش فوسون، مادرش صالحه، بازو و دست کیمت فیاض و زندگی رقیب سرسختش حکیم نیز تغییر می کند.
داستان در مورد دو دوست صمیمی دوران کودکی است که در بزرگسالی دوباره دیدار میکنند و سعی میکنند تا بار دیگر با هم رابطه برقرار کنند...
داستان سوفی و گروهی از دوستان صمیمیاش که میخواهند جایگاه خود در دنیا را کشف کرده و در عصر اپلیکیشنها معنی عشق را جست و جو کنند.
داستان یاز را روایت می کند که به رویای پدرش چسبیده و سعی می کند آن را در استانبول، جایی که برای تحصیل به آنجا آمده، محقق کند.
شهر تاسمانی Deadloch، دهکدهای ساحلی ، وقتی مردی محلی در ساحل پیدا میشود، دچار لرزش میشود. دو کارآگاه زن برای حل این پرونده دور هم جمع می شوند، گروهبان ارشد محلی، دالسی کالینز ، بازپرس ارشد ادی ردکلیف به همراه پاسبان جوان ترشان، ابی. در حالی که شهر برای راه اندازی جشنواره زمستانی سالانه هنر، غذا و فرهنگ آماده می شود، این سه نفر باید اختلافات خود را کنار بگذارند و برای یافتن قاتل با یکدیگر همکاری کنند.
داستان رنگارنگ زنی به نام نشه و خانواده اش که تحصیل پزشکی را رها کرده و ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و پس از بزرگ شدن بچه ها با استفاده از عفو به مدرسه بازگشتند.
دو نوجوان بی خواب هنگام فرار به رصدخانه نجوم مدرسه خود رابطه خویشاوندی پیدا می کنند. گانتا ناکامی که شبها نمیتواند بخوابد، در کلاس بداخلاق است و نزد همکلاسیهایش محبوبیتی ندارد. او متوجه می شود که رصدخانه مدرسه، که زمانی توسط باشگاه نجوم منحل شده استفاده می شد، ممکن است مکان مناسبی برای چرت زدن باشد - اما او تنها نیست. ایساکی ماگاری، همکار بی خوابی، مایل است رصدخانه را با ناکامی به اشتراک بگذارد، و دوستی بین آن دو آغاز می شود زیرا آنها بر سر غیر محتمل ترین چیزها پیوند می خورند. شایعات تاریک در مورد اتفاقاتی که برای اعضای باشگاه نجوم رخ داده است، مردم را از رصدخانه مدرسه دور می کند، و این همان چیزی است که آن را به پناهگاهی عالی برای ناکامی و ماگاری تبدیل می کند تا استراحت بسیار لازم را داشته باشند. متاسفانه هیئت علمی مدرسه نمی تواند اجازه استفاده غیرمجاز از آن را بدهد. اما اگر یک باشگاه نجوم جدید وجود داشت، شاید این دو بی خوابی می توانستند جایی برای خواندن خانه داشته باشند!
بک بازیگر بلند پرواز به همراه خواهرش سعی می کنند تا جایگاه خودشان را در دنیا پیدا کنند، در حالیکه باید با احساساتشان نسبت به برادر ۱۳ ساله ی خود که یک شبه در اینترنت معروف شده است دست و پنجه نرم کنند...