در شمال سوئد، سال ۱۸۵۲، یک کشیش جدید و خانوادهاش به کنگیس، روستایی پر از بینظمی، میرسند. کشیش میخواهد جامعه را بهبود بخشد، اما بسیاری از روستاییان با تغییر مخالفند. وقتی یک سری قتلهای وحشتناک رخ میدهد، کشیش و پسرخواندهاش، جوسی، تحقیقات را آغاز میکنند، اما نخبگان حاکم در روستا مانع آنها میشوند. تنشها تشدید میشود، وفاداریها آزمایش میشود و کشیش مجبور میشود در حین شکار قاتلی که دست از تلاش برنمیدارد، از خانوادهاش محافظت کند.
"ویکتور" به صورت ناخواه وارد جنگ بین قدرت های داخلیِ روسیه می شود. طولی نمیکشد که تعدادی قاتل حرفه ای به دنبال "ویکتور" می افتند. او برای نجات خود و خانواده اش مجبور می شود به دوستش که یک پلیس است متوسل شود...
سپتامبر سال 1944، چند روز پیش از خروج فنلاند از جنگ جهانی دوم. یک تک تیرانداز فنلاندی زندانی به نام ویکو موفق به فرار می شود. ایوان، کاپیتان نیروهای شوروی که توسط پلیس مخفی دستگیر شده است، فرار می کند. آنها دو سرباز از دو طرف مخالف جنگ هستند. زنی به نام آنی در مزرعه خود به آنها پناه می دهد و...