یک زن جوان بعد از مدت ها به شهر زادگاهش برمیگردد و به محض رسیدن با یک سری قتل های وحشتناک مواجه میشود در حالی که شباهت زیادی بین شیوه این قتل ها و قتل پدر و مادرش وجود دارد که سالها قبل کشته شدند...
ساکنین سفینه ی ” روکینانت ” یک کشتی متروکه را می یابند که رازی در آن نهفته است که شاید باعث انقراض نسل انسان ها شود...
داستان ۵ جوان که به تازگی وارد اداره پلیس میشن و قدیمی ها فعلا باهاشون خوب نیستن و هر کدوم وارد یه بخش میشن یکی ارادی ، یکی گشت و … .داستان هر قسمت هم تقریبا از چند تا داستان تشکیل شده هم تو خیابون هم تو اداره و آخرش یه جورایی هر داستان تموم میشه و شخصیت ها داستان هاشون یا بهم میرسه یا نه …
ژان مارک لوبلان، یک کارمند دولتی از جان گذشته است که دست از باور کردن واقعیت ها برداشته و میخواهد به سراغ داستان های فانتزی و قهرمانانه برود...
سیدنی فاکس یک استاد دانشگاه و "شکارچی آثار باستانی" جهانگرد است که به دنبال آثار باستانی برای بازگرداندن به موزهها و/یا فرزندان صاحب اصلی است. او توسط دستیار زبانشناس خود، نایجل، و گاهی اوقات توسط منشی تا حدودی بیخیالش، کلودیا، یاری میشود. او اغلب در نهایت با شکارچیان رقیب که به دنبال آثار باستانی برای پول هستند، مبارزه میکند.
داستان سریال در مورد یک تیم از محققان علمی متعلق به یک گروه علمی هستند که بر روی پدیده های ماوراء الطبیعه تحقیق میکنند.