یک دانش آموز خجالتی که دوران دبیرستانش تمام شده، دوستی خاص پیدا می کند که زندگی اش را برای همیشه تغییر می دهد.
پانصد سال پیش، هوی بو در یک بازی با ورق تقلب کرد، بنابراین با نور رعد به یک روح تبدیل شد. در تمام این مدت، او در قلعه تنها زندگی کرده است، بدون اینکه کسی بترساند. تا زمانی که پادشاه جولیوس برای عروسی خود به آنجا می رود ، هوی بو می داند که باید از تمام ترفندهای خود برای حفظ مجوز ارواح که مدت ها تلف شده است استفاده کند..
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
کونو ماکوتو شخصی هست که دوست داره در زمان سفرکند ، اون میخواهد گذشته را تغییر بدهد . اما تغییر گذشته اتفاقاتی را در پی دارد و...
دخترک کبریت فروش، بر اساس داستانی از هانس کریستین اندرسون، درباره دخترکی جوان و فقیر است که در آرزوی رسیدن به آرامش در زندگی اش است. در سرمای شدید دخترک با سوزاندن کبریت هایی که باید به فروش برسند، به امید گرم کردن خود است، و با آتش گرفتن هر کبریت، در شعله های آتشین آن، عشق و محبت، غذاهای خوب و خانه ای گرم و راحت را تصور می کند...
هنگامی که مهاجمان چیتاوری در پادشاهی آفریقایی واکاندا مشاهده می شوند، انتقام جویان مخفیانه وارد کشور برای تحقیق می شوند...
"لکس لوتر" که از موفقیتها و محبوبیت عمومی "سوپرمن" خشمگین شده است، اتحادی خطرناک با "برینیاک" تبهکاری کامیپوتری تشکیل می دهد. با استفاده از سلاحی پیشرفته و موادی از فضایی دوردست آنها تلاش می کنند مرد پولادین را شکست دهند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دیجی والتر یک پسر ۱۲ ساله است که همیشه از پنجره ی اتاقش خانه ی آقای نبرکرکر را دید می زند آقای نبرکرکر همسایه ی مرموزی است و هر چیز که در حیاط خانه اش بیافتد مصادره می کند پدر و مادر دیجی برای تعطیلات آخر هفته به خارج از شهر می روند و دیجی را به پرستار بچه الیزابت می سپارد ولی دیجی همراه با دوستانش شبانه برای کشف راز خانه ی هیولا از خانه بیرون می آیند...
با زیرنویس چسبیده
در آیندهای نه چندان دور، یک پلیس مخفی گرفتار یک ماده مخدر خطرناک جدید می شود و در نتیجه هویت خودش را از دست می دهد...
روزی روزگاری دو برادر بودند که یک زن از هردوی آن ها پرستاری کرده و آن ها را بزرگ کرده بود. اولی "آزور"، پسربچه موطلایی با چشمان آبی که فرزند بانویی اشراف زده بود و دومی "آسمار"، پسربچه ای با رنگ پوست تیره و چشمانی سیاه که فرزند بانوی پرستار بود. مثل همه ی بچه های دیگه آن دو بایکدیگر جنگ و دعوا می کردند و مثل دو برادر یکدیگر را دوست می داشتند...