آکادمی سحر و جادو آرنولد مدرسه ای برای نخبگان است... و ری وایت فقط پسر معمولی شماست. در واقع به نظر می رسد که او اصلاً در جادو مهارت خاصی ندارد و کمی کلوتز است. به همین دلیل است که او هیچ ربطی به این شایعه ندارد که یکی از جادوگران بزرگ، جادوگر یخی، یکی از اعضای کلاس ورودی است ... درست است؟
انیمه کوتاه بر اساس مجموعه 4 کوما که زندگی روزمره اعضای باشگاه بت دبیرستان نیجیگازاکی را به تصویر می کشد.
پس از مرگ هیراکو بر اثر یک بیماری سخت، خداوند او را زنده می کند، سلامتی و جوانی او را پس می دهد و او را به دنیای خیالی دلخواه می فرستد. برای لذت بردن از شلیک دومش، خداوند ابزار بزرگ کشاورزی را به او عطا می کند! تماشا کنید که هیراکو در این فانتزی آرام کشاورزی در دنیای دیگری حفاری می کند، خرد می کند و شخم می زند!
دختری در جستجوی انعکاس واقعی خود در ناپلی تقسیم شده: ناپل ارتفاعات، که نقاب پالایش را به خود می گیرد، و ناپل اعماق، مکان افراط و ابتذال.
پس از یک درگیری نظامی ویرانگر، کشورها جنگ های خود را در سایه انجام می دهند. یک جاسوس غیرمعمول، کلاوس، با وجود خصلت هایش هرگز در کارش شکست نخورده است، و او در حال ساختن تیمی برای انجام یک ماموریت غیرممکن است که بیش از 90 درصد احتمال شکست دارد. با این حال، اعضای منتخب او همگی شسته شدهای هستند که تجربه عملی ندارند. آنها باید از تمام ترفندهای موجود در کتاب (و برخی دیگر که اینطور نیستند) استفاده کنند تا ثابت کنند که به وظیفه خود عمل می کنند!
ماهیرو اویاما فقط یک دوست معمولی عاشق بازی های شهوانی بود. تا اینکه یک روز صبح به عنوان یک زن از خواب بیدار شد! معلوم می شود که خواهر کوچک دانشمند دیوانه او، میهاری، یکی از آزمایش های جدید خود را روی او امتحان کرده است. تا آنجا که ماهیرو به او مربوط می شود، نتیجه ای فاجعه بار داشته است! اما میهاری به همان اندازه مصمم است که او را مطالعه کند، همانطور که مصمم است به زندگی تعطیل و بازیبازیاش برگردد، و یک چیز مسلم است. زندگی از اینجا به بعد خیلی عجیبتر میشود!
در سریال “فرار” شاهد داستان “محمد” و “زینب” خواهیم بود که دو خبرنگار جنگی هستند و شروع به پیگیری تحولاتی تکاندهنده در یک منطقه جنگی میکنند. داستان سریال با عکاس جنگی، محمد، و گروهی از روزنامهنگاران کشورهای مختلف شروع میشود که برای تحقیق به روستای “ازیدی” میآیند. این گروه وقتی در اثر یک حمله به دست سازمان میافتند، از مرز عبور میکنند و …
دختر دبیرستانی پسرانه تومو آیزاوا سرانجام موفق می شود به دوست دوران کودکی خود جون بگوید که او را دوست دارد. متأسفانه، اعتراف او درست بالای سر او می رود - او حتی تا دوران راهنمایی حتی متوجه دختر بودن او نمی شد، و حتی اکنون، جون هنوز او را یک برادر می داند! چگونه تومو چان می تواند او را در غیر این صورت متقاعد کند و قلب جون را به دست آورد؟
داستان در دنیای پسا آخرالزمانی غوطه ور در آب و دارای یک خورشید بزرگ شده به دلیل تغییرات آب و هوایی است. در اینجا، انسانها و اندرویدها توسط واحدهای موسیقی که برای رسیدن به بالای برج سرگرمی، بابل، رقابت میکنند، سرگرم میشوند.