قتل وحشیانه حمدی آتیل بای در جنگل از مسیر دادستان جوان لیلا که می خواهد گذشته درهم و برهم خود را پشت سر بگذارد و اکنون نظم جدید خود را برقرار کند و کنان، روزنامه نگار جاه طلبی که زندگی منظم و معروفی دارد، عبور می کند. با این حال، این قتل نه تنها از نابودی عشق آنها، بلکه حقیقتی که آنها در مورد زندگی خود می دانند نیز خبر می دهد.
یک افسر پلیس به قتل میرسد و سوزانده میشود. دو مامور دیگر، دوست دختر و معشوقه او، به عنوان مظنونان اصلی مورد توجه قرار میگیرند. این داستان بر اساس وقایع واقعی است.
در دهه 1970 در لس آنجلس، یک فمینیست جوان جدی با یک ناشر همکاری می کند تا اولین مجله شهوانی را برای زنان ایجاد کند.
ماموران اطلاعاتی از MI6 تا CIA داستانهای خودی از جاسوسی، کمپینهای جنگ سرد، و کودتاهایی که توسط ماموران مخفی انجام شده است را به اشتراک میگذارند.
فرار یک زن مرموز از اسارت دلخراشش، محققان را به سمت حقیقت تاریکی که در پس ناپدید شدن حل نشده 13 سال قبل از آن قرار دارد، سوق می دهد.
داستان بر روی یک وکیل دادگستری به نام اینگرید لوئیس متمرکز است که از جان وبستر در برابر اتهامات تعقیبگری دفاع میکند.
در تابستان سال 1989، چهار کودک توکیویی شاهد ظهور گامرا، یک هیولای لاکپشتی غولپیکر، بودند که برای دفاع از مردم شهر در برابر هیولاهای غولپیکر انسانخوار به میدان آمد و با آنها مبارزه کرد.
داستان جانت، یک کارگر سوپرمارکت که به هیچ چیز، از جمله زندگیاش اهمیتی نمیدهد. این فیلم همچنین به داستان سیموس، یک مجری خود محور و سیاسی نیز میپردازد. آنها به طور جدانشدنی به یکدیگر جذب میشوند.
مصطفی مردی در اوایل سی سالگی است که با همسرش کنان و دخترش جِمره تلاش می کند در محله فقیر نشین استانبول زنده بماند. همسرش کنان در چنگال یک بیماری بی امان است. او برای بهبودی نیاز فوری به جراحی دارد. مصطفی نمی داند چگونه پول را پیدا کند. کارخانه ای که او در آن کار می کند مدت هاست که به دلیل تعطیلی تعطیل شده است. اما مصطفی باید به نوعی پول جراحی را پیدا کند. مصطفی تا آن روز هیچ گاه در مقابل کسی خم نشده بود و برای آبرو و آبروی خود زندگی می کرد. اما حالا چاره ای جز درخواست کمک ندارد. او به دنبال یافتن آقای یاکوپ، کارخانه دار می شود و حقوقی را که ماه هاست پرداخت نشده است، طلب می کند. پول را می گیرد و همسرش را عمل می کند. اما اتفاقی که در آن روز می افتد زندگی مصطفی و دخترش سمره را تغییر می دهد.
گروتِ کودک، درکنار خانوادهاش؛ یعنی محافظان کهکشان، زندگی در میان ستارگان و دردسرهایی که به دنبال دارد را یاد میگیرد