یک مربی بسکتبال در کالج که از کار خود اخراج می شود و باید در یک دبیرستان خصوصی و عالی دخترانه مشغول به کار تدریس و مربیگری شود.
محوریت این انیمه بر روی دانشآموزی به نام آساهی کاشیواگی است که یک روز صبح در راه مدرسه با تصادفات غیرعادی روبرو میشود - همه اینها مطابق با ثروت مبهمی تلویزیونی است که او آن روز صبح تماشا کرده بود و همه با یک برخورد ناگوار با یک نفر به پایان رسید. دختر اتفاقاً همه دخترانی که او ملاقات می کند دانش آموزان یا معلمان جدید مدرسه او هستند. شناخت قبلی آساهی از دختران، او را به سوء ظن یوشیو، که خود را "دوست آساهی" معرفی می کند، می کند. بعد از مدرسه، او یک نامه عاشقانه در کمد کفشش پیدا می کند که به او می گوید دوباره طبق بخت صبحگاهی به درخت گیلاس پشت مدرسه بیاید. آساهی به سمت درخت شکوفه گیلاس می رود تا ببیند چه چیزی در انتظارش است.
وارد شوید: یکسری از افراد باحال که به نظر میرسند به آن تخطی غیرقابل دسترس رسیدهاند. اما بیایید واقعی باشیم - آنها حقیقت ندارند. آنها فقط یک دسته از دمدمی ها هستند که این کار را انجام داده اند. پس بنشینید، کمی پاپ کورن بردارید و از تماشای چند پسر احمق که سعی می کنند هر روز در تمام طول روز باحال به نظر برسند، لذت ببرید. «Play It Cool, Guys» مجموعهای سرگرمکننده از داستانهایی است که در آن مردانی با قسمتهای مساوی سرد و قسمتهای مساوی به طرز شگفتانگیزی ناهنجار هستند.
هیتوری گوتو، بوچی چان دختری است که آنقدر درون گرا و خجالتی در اطراف مردم است که همیشه صحبت هایش را با آه... آغاز می کرد. گروه چون فکر میکرد این میتواند فرصتی باشد حتی برای کسی که مثل او خجالتی هم بدرخشد. اما از آنجایی که او هیچ دوستی نداشت، در نهایت هر روز شش ساعت به تنهایی گیتار تمرین کرد. او پس از تبدیل شدن به یک نوازنده ماهر گیتار، ویدیوهایی از خود در حال نواختن گیتار را با نام «قهرمان گیتار» در اینترنت آپلود کرد و در مورد اجرا در کنسرت جشنواره فرهنگی مدرسهاش خیالپردازی کرد. اما او نه تنها نتوانست هیچ هم گروهی پیدا کند، قبل از اینکه بداند، او در دبیرستان تحصیل می کرد و هنوز هم نمی توانست یک دوست مجرد پیدا کند! او واقعاً در آستانه تبدیل شدن به یک گروه بسته بود، اما یک روز، نیجیکا ایجیچی، درامر گروه Kessoku Band، به سراغ او رفت. و به همین دلیل، زندگی روزمره او کم کم شروع به تغییر کرد...
در میان شروع آندروپوز، یک مرد خانواده 50 ساله وسواس زیادی برای تغییر پیدا می کند و تصمیم می گیرد به دنبال خوشبختی برود. سپس آن را به طور کامل جمع می کند.
ساخت مبلمان و دوستی وجوه مشترک زیادی دارند. نیت، تلاش و سخت کوشی برای هر دو صنعت مورد نیاز است. این داستان دخترانی است که در یک ساختمان باشگاه DIY هر دو در حال ترسیم آینده خود هستند. هیچ یک از این کارها آسان نیست، اما این مانع هیچ یک از آنها نمی شود. مبلمان، دوستی ها و آینده - آنها همه چیز را با دستان خود می سازند!
کیکورو مادان یک شکارچی هیولا با عملکرد عالیه، اما از ترس هدر دادن جوانیش تصمیم میگیره این شغل رو ترک کنه…
داستان در مورد زنی زیبا است که شوهرش در حد و اندازه او نیست، و زندگی اش بر وفق مرادش پیش نرفته است...
Rein یک هیولا رام کننده است که در کنار قهرمانان برای سرنگون کردن پادشاه شیطان می جنگد. اما یک روز رفقای او را بی فایده اعلام می کنند و از مهمانی بیرون می کنند و پس از آن تصمیم می گیرد زندگی بی دغدغه ای را به عنوان یک ماجراجو آغاز کند. در طول آزمونی که او باید برای تبدیل شدن به یک ماجراجو قبول شود، با دختری به نام کاناد برخورد می کند که مورد حمله یک هیولا قرار می گیرد. راین جان خود را به خطر می اندازد تا مطمئن شود که می تواند فرار کند، اما سپس هیولا را در یک ضربه به زمین می اندازد. معلوم می شود که کاناد از قبیله بی اندازه قدرتمند مردم گربه است، یکی از قوی ترین گونه ها! او مجذوب ترکیب استعداد و طبیعت لطیف او می شود و می پرسد: "آیا سعی می کنی مرا اهلی کنی؟" راین با قوی ترین دختر گوش گربه ای قرارداد می بندد و زندگی جدید خود را به عنوان یک ماجراجو آغاز می کند. قهرمانانی که او را از مهمانی بیرون کردند، و همچنین دیگر گونه های قوی تر، به قدرت او توجه می کنند.
مامدا تانوکی است که در دوران اشتباهی به دنیا آمده است - تنها چیزی که او می خواهد این است که انسان ها را فریب دهد، اما آن دوران شنیع تانوکی به پایان رسیده است. اما یک زن، استاد راکوگو به نام بونکو، به مامدا نشان میدهد که هنوز هم میتوان انسانها را جادو کرد... فقط با کلمات، نه توهم. مامدا مصمم است شاگرد بونکو شود، اما آیا میتواند استاد رواقی را متقاعد کند که او را بپذیرد...؟