داستان سریال بر زندگی گروهی از ورزشکاران حرفه ای ورزش فوتبال و روابط شخصی-اجتماعی و چالش های در اوج ماندن در این شغل متمرکز شده است. در این میان اسپنسر استراسمور (دواین جانسون) که در گذشته از چهره های مطرح و شناخته شده این رشته بوده است در تلاش است با استفاده از روابط گذشته خود و با نزدیک شدن به ستاره های کنونی فوتبال برای خود شغل جدیدی دست و پا کند.
داستان این سریال در مورد یه مسابقه دسته جمعی برای پیدا کردن زوج مناسب هست ولی اتفاقاتی که در این مسابقه میوفتد از دست عوامل خارج میشود و …
داستان در مور زنی است که به محل مشخص شده برای ازدواجشان می رود تا با نامزدش رسماً ازدواج کند، اما در همین حین که منتظر نامزدش است، با مرد دیگری آشنا می شود و...
یک مرد مجرد سعی می کند با وادار کردن زنی که پس از شکستن نامزدی بهبود می یابد و تا کریسمس با او ازدواج کند، شرط بندی را برنده شود...
با زیرنویس چسبیده
چهار زن که در بهبودی بخشیدن به رابطه با شوهرانشان نا امید شده اند، یک کتاب راهنما پیدا می کنند، و با عمل کردن به توصیه های کتاب، به نتیجه دلخواهشان می رسد. اما زمانی که مردان آنها از ماجرای این کتاب اطلاع پیدا می کنند، جنگ آغاز می شود...
با زیرنویس چسبیده
داستان سریال درباره ی افسر نیروی دریایی Steve McGarrett هست که در پی قتل پدرش از محل خدمت به هاوایی برمیگرده . فرماندار هاوایی بخاطر سوابق خانوادگی اون مجوز راه اندازی گروهی برای مقابله با جرم و جنایت در هاوایی و همچنین پیگیری قتل پدرش رو میده .. اون یک گروه 4 نفره رو تشکیل میده و اختیارات نا محدودی که دارن به مقابله با خلافکاران اون جزیره میپردازن . در هر قسمت از سریال داستانی متفاوت جدا از داستان اصلی سریال دنبال میشه .
با زیرنویس چسبیده
این به دست انداختن فیلم های خون آشامی از جمله سری فیلم های Twilight می پردازد. دختر نوجوانی بنام «بکا» میان دو پسر مانده است...
استان سریال درباره ی فوتبال مجازی است که چند دوست و رفیق دیرینه هر سال برای بدست آوردن جام با هم به جدال و مسابقه می پردازند...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...