با زیرنویس چسبیده
با وقفه اي که جنگ جهاني دوم در مسابقات ليگ بيس بال مردان آمريکا ايجاد مي کند، ليگ جديدي براي رقابت تيم هاي زنانه تشکيل مي شود. در اين بين «داتي» (ديويس) و خواهرش، «کيت» (پتي)، و «مي» فريبنده (مادونا) به اين ورزش مردانه روي مي آورند. «جيمي» (هنکس)، مربي دائم الخمر نيز مربي گري آنان را به عهده مي گيرد...
با زیرنویس چسبیده
«شرمن مکوي» (هنکس)، بورس باز نيويورکي، به جرم قتل جواني سياه پوست در جريان يک تصادف رانندگي دستگير و دچار دردسرهاي بسياري مي شود...
با زیرنویس چسبیده
«جو» ( هنکس ) که می فهمد قرار است به زودی بمیرد، یک پیشنهاد را قبول می کند که بر طبق آن باید خودش را در دهانه ی یک آتش فشان در یک جزیره پرت کند و در مسیر انجام این کار او راه درست زندگی کردن را می آموزد...
با زیرنویس چسبیده
«اسکات ترنر» (هنکس)، کارآگاه پليس شهري کوچک در کاليفرنيا، براي حل معماي قتل خبرچين پليس به نام «ايمس ريد» (مک اينتاير)، با تنها شاهد قتل يعني سگ «ايمس» به نام «هوچ» هم راه مي شود...
با زیرنویس چسبیده
چند همسایه جدید به خانه کناری “ری پترسون” نقل مکان می کنند.این اشخاص جدید واقعا عجیب هستند،هیچکس آنها را ندیده،خانه آنها کاملا به هم ریخته است و در شب صداهای عجیبی از زیرزمینشان به گوش می رسد.روزی “والتر” ناگهان ناپدید می شود و همه به همسایه های جدید مشکوک می شوند…
"استیون گلد" کمدینی است که به تازگی از دانشکده پزشکی اخراج شده است. "لیلا کریستیک" خانه داری است که می خواهد تبدیل به یک کمدین موفق شود اما به نظر نمی رسد استعدادی داشته باشد. "استیون" او را زیر پر و بال خود گرفته و به او آموزش می دهد و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
پسر بچه ي دوازده ساله اي به نام «جاش باسکين» (ماسکو)، در يک کارناوال از ماشين آرزو مي خواهد که بزرگ شود. پس از شبي توفاني، «جاش» بيدار مي شود و خود را يک مرد سي و پنج ساله (هنکس) مي يابد...
«فرایدی» و «استریبک» دو مامور پلیس هستن که معمولا پرونده هایی عجیب و غریب به آن ها سپرده می شود، مانند سرقت یک قایق، یا دزدیده شدن یک مار ۳۰ فوتی و یک شیر از باغ وحش...
دیوید (تام هنکس) یک مدیر تبلیغاتی موفق است، او در زندگی همه چیز داشت، پول، شادی، و دخترانی که او را میخواستند، اما وقتی پدر مادر او از هم جدا شدند، او باید بین پدر مادر خود یکی را انتخاب میکرد. او پیش پدر خود میرود تا شاید اونو قانع کند دس از لجاجت بردارد و دوباره پیش مادرش برگردد...