شنلقرمزی که توسط نامادریاش به خاطر زیبایی ابدی تحت تعقیب است، به جنگلی وحشتناک فرار میکند و با هفت کوتولهی تشنهی خون متحد میشود – قاتلان خونسردی که در کشتارهای وحشیانه مهارت دارند. روح او در این داستان پریان شوم محک میخورد.
مارینا، دانشآموزی ممتاز، در کنار پدرش، یک قاتل حرفهای، و مادرش که معلول است، زندگی میکند. هنگامی که پدر مارینا در حین انجام مأموریتی کشته میشود، زندگی او دگرگون میشود. او ناچار میشود که مسؤولیت ادارهٔ کار خانوادگی را بر عهده بگیرد و از مادرش نیز مراقبت کند.