دنیل و آلیسون در سال ۱۹۸۹ در شفیلد با هم آشنا میشوند و در نوجوانی عاشق هم میشوند، اما زندگی آنها را به مسیرهای متفاوتی میبرد. سالها بعد، آنها از طریق خاطرات مشترک موسیقی دوباره با هم ارتباط برقرار میکنند و از خود میپرسند که آیا قرار بوده با هم باشند یا نه.
یک شهر ساحلی کوچک فنلاندی در حال آماده شدن برای جشن گرفتن شب نیمه تابستان است. دشمن ناشناس از راه می رسد و تمام منطقه را به گروگان می گیرد.
دنیس، رانندهای مشهور، به خاطر اعتیاد به اتومبیلرانی، خانوادهاش را ترک میکند. زمانی که متوجه میشود دخترش در یک مسابقه خطرناک شرکت خواهد کرد، به همراه همسر سابقش برای متوقف کردن او راهی سفری پرمخاطره میشود.
داستان نبرد یک مادر هندی مهاجر با سیستم مراقبت از خانواده نروژی و ماشین آلات قانونی محلی برای پس گرفتن حضانت فرزندانش...