با زیرنویس چسبیده
«فردی» رقاصی است ، که برای صاف کردن بدهی خود با مالک کلوپی که در آن کار می کرده ، قصد ازدواج با «سم کلیتون» را دارد ...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
درست در زمانی که تیم تحقیقاتی دانشگاه درآستانه ی اثبات روش جدیدی است که با آن می توان از آب به جای سوخت استفاده کرد، در آزمایشگاه خرابکاری رخ می دهد و مدیر آن به قتل می رسد. «ادی» (ریوز) نیز سعی دارد از مهلکه فرار بکند چون مقامات رسمی تصور می کند او و دیگر دست اندرکاران این پروژه که زنده مانده اند، عامل خرابکاری هستند …
با زیرنویس چسبیده
داستان در مورد مردی بنام «پاول» است که به تازگی از جنگ برگشته و در یک اتوبوس میان راه با زنی جوان آشنا می شود که از دانشگاهش به خانه پدری باز می گردد...
با زیرنویس چسبیده
فردی بنام «جانی منمونیک» که حامل اطلاعات است، در حال حمل یک بسته ی اطلاعاتی بزرگ در سرش می باشد. این بسته به قدری بزرگ است که اگر نتواند سر وقت آن را تحویل بدهد، ممکن است جانش را از دست بدهد..
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک پلیس باید جلوی انفجار یک اتوبوس شهری را بگیرد. اتوبوسی که اگر سرعتش از ۵۰ مایل در ساعت پایینتر بیاید، بمبی که در آن جاسازی شده منفجر خواهد شد.
با زیرنویس چسبیده
"نوربو" برای جستجو درباره تناسخ معلم درگذشته اش "دوریه" به سیاتل سفر می کند.جستجوی او به "جسی کنراد" ، "راجو" ، یک دختر سرراهی و دختری سطح بالا از هند منتهی می شود...
«سیسی هنکشاو» (اوما تورمن) دختری است که به واسطه انگشتان شصت بزرگی که دارد، کل کشور را با سواری های مفتی زیر پا گذاشته است. او در نیو یورک تبدیل به یک مدل تبلیغاتی می شود و ...
با زیرنویس چسبیده
مسينا، سيسيل. «دون پدرو» (واشينگتن) و مردانش پيروز مندانه از جنگ باز مي گردند. دوستان نزديک «دون پدرو»، «کلوديو» (لنرد)، «بنديک» (برانا) و برادر ناتني «دون»، او را هم راهي مي کنند. «بي يتريس» (تامپسن)، خواهرزاده ي فرماندار مسينا و «بنديک» به هم قول مي دهند که هرگز ازدواج نخواهند کرد. او «دون پدرو» با توطئه چيني مي کوشد اين دو را دل باخته ي هم کند...
بازیگری مغرور و بهترین دوستش همراه با یک فعال سیاسی از مزرعه ای جهش یافته سر در میاورند که دانشمندی عجیب آن را اداره میکند...
با زیرنویس چسبیده
رومانی، سال ۱۴۶۲٫ سلحشوری به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» (اولدمن) از نبرد با سپاهیان ترک باز می گردد و می فهمد که همسرش، «الیزابتا» (رایدر)، به تصور مرگ او خودکشی کرده است. «دراکولا» ایمانش را رها می کند و خون آشام می شود. لندن، ۱۸۹۷٫ «جاناتان هارکر» (ریوز) به ترانسیلوانی اعزام می شود تا معامله ی املاکی در انگلستان را با «کنت دراکولا» به پایان برساند…