با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«اراگون» نوجوان اژدها ران است، منجی مردم سرکوب شده ی سرزمینی که «شاه گالباتوریکس» خبیث و جادوگر شرورش، «دورزا» بر آن حکم می رانند. «اراگون» هم راه با مرشد و مربی اش، «بروم» و اژدهای باوقارش «سفیرا» ، در دل آن سرزمین می رانند و مبارزه می کنند…
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«المو مک الروي»، از اهالي لس آنجلس، فرمول مخدري غيرقانوني را ابداع کرده که اميدواراست پيش از بازنشستگي از دنياي خلافکاران، بيست ميليون دلاري نصيبش کند. او به ليورپول انگلستان مي رود و اميد دارد در بين علاقه مندان شهر، خريداري براي فرمولش پيدا کند...
فیلم داستان واقعی چهار اسیر جنگی نیروهای متفقین را روایت می کند که توسط نیروهای ژاپنی در جنگ جهانی دوم به اسارت گرفته شدند. نیروهای ژاپنی با رفتاری خشن آنها را مجبور به ساخت ریلی از میان جنگلهای برمه کردند. در نهایت آنها با بخشیدن دشمنانشان آزادی واقعی را به دست آوردند...
با زیرنویس چسبیده
یک هتل کثیف در شهر بانکوک. «دافی»، مرد پریشان احوال و معتاد اسکاتلندی، نقشه ی یک جزیره ی رویایی را به جوانی امریکایی به نام «ریچارد» می دهد و سپس خودکشی می کند. «ریچارد» نیز به اتفاق یک زن و شوهر فرانسوی عازم پیدا کردن آن جزیره می شوند...
"فرانک" (برين) که متولد بروکلين نيويورک است، هم راه خانواده اش به ليمريک ايرلند مهاجرت کرده است. پدرش، "مالاکي" (کارلايل) و مادرش، "آنجلا" (واتسن)، ناتوان از اداره ي خانواده در امريکا، به اميد داشتن زندگي بهتر به موطن خود نقل مکان کرده اند. اما زندگي در ليمريک هم به نوبه ي خود دشوار است...
با زیرنویس چسبیده
«سر رابرت کينگ» (کالدر) غول نفتي، بر اثر يک سوء قصد در ستاد مرکزي M16 مي ميرد. به هنگام خاک سپاري «کينگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با دختر او «الکترا» (مارسو) ملاقات مي کند که قبلا يک بار تروريستي به نام «رنار» (کارلايل) او را ربوده است. خيلي زود «M» (دنچ)، رئيس «باند» او را براي محافظت از «الکترا» و شناسايي قاتل «کينگ» به قفقاز مي فرستد.
دو مبارز در زندان با هم آشنا می شوند و تصمیم می گیرند وارد دنیای جنایت شوند. پول مردم را می دزدند تا به آمریکا بگریزند...
داستان در مورد افسری است که در جنگهای داخلی آمریکا از روی بزدلی خودش را قاطی مرده ها میکند ولی با این کار فرصتی به دست می آورد که فرمانده گروه مقابل را دستگیر کند، اما علاوه بر قدردانی از او، فرمانده اش او را به یک پاسگاه دور افتاده میفرستد. یک شب مردی به این پاسگاه وارد می شود که...
شش مرد که کارشان را در کارخانجات شفيلد انگلستان از دست داده اند، مأيوس و مستأصل تصميم مي گيرد يک «نمايش» راه بيندازند. آنان مورد تمسخر و تحقير دوستان و آشنايان قرار مي گيرند و ناگزيرند پنهاني و پراکنده تمرين کنند. اما سرانجام نمايش خود را با موفقيت روي صحنه مي برند.