بهار، پس از گذراندن دورههای آموزشی متنوع برای تحقق آرمانها و رؤیای راهاندازی کسبوکار شخصی، با کادیر، مردی متأهل و پدری دختردار، آشنا میشود. کادیر با بهرهگیری از مهارت بالای خود در متقاعد کردن دیگران و درگیر بودن با اختلال شخصیت ضد اجتماعی، بهار را به زندگی مشترک با خود ترغیب میکند.
داستان درباره مته است، پسر نازپرورده تاجر ثروتمندی که پدرش او را به این باور میرساند که در قرن شانزدهم میلادی به عنوان یک خدمتکار در شهری عثمانی تناسخ پیدا کرده است.
هلیل ابراهیم که در جوانی پدرش را به خاطر خونخواهی از دست داده و به استانبول تبعید شده بود، 20 سال بعد به عنوان یک جوان خوش تیپ و قوی به زادگاهش در دریای سیاه باز می گردد. در اینجا او با یاسمین، دختر مورد علاقه اش ازدواج می کند و زندگی جدید خود را می سازد. اما اتفاقات این اجازه را نمی دهد. هلیل ابراهیم سفری انتقامجویانه را آغاز میکند و با ظاهر شدن زینپ از لتوها، زندگی او به کلی تغییر میکند.
این سریال ورژن ترکی سریال Doctor Foster است. آسیه یک دکتر موفق است و همسرش ولکان یک همسر و پدر فوق العاده است. او، همسر و پسرش یک خانواده ی کوچک و شاد بودن تا این که آسیه روی شال ولکان یک تار موی زرد رنگ پیدا میکنه و دنبال این میافته که ببینه این تار مو به چه کسی تعلق داره…
"آلپر" آشپزی خوب است که در میانه های سی سالگی خود قرار دارد. او تجملات را دوست داشته و رابطه طولانی مدت برقرار نمی کند. اما وقتی پا در فروشگاه لوازم دست دوم گذاشته و با "آدا" آشنا می شود، زندگی اش برای همیشه تغییر می کند...