با زیرنویس چسبیده
یک داستان عاشقانه درباره یک دختر نوجوان و عشق او که اتفاقاً یک مرده است. پس از یک سری اتفاقات وحشتناک که او را به زندگی باز میگرداند، این دو برای یافتن عشق، خوشبختی و چند عضو بدن گمشده سفر خود را آغاز میکنند...
داستان سریال حول شخصیت کشیش ساکن شهر کوچکی درایالت تگزاس به نام Jesse Custer متمرکز است که طی حادثه ای در کلیسا، روح او به تسخیر موجود ماورالطبیعه ای در آمده که در اثر تسلط و نزدیکی با او، موجودی به نام Genesis در او زاده می شود. رویدادی که بر اثر آن کلیسا تخریب شده و تمام حضار در آن کشته می شوند. Genesis دارای هیچ خواسته شخصی نیست اما از آنجایی که دارای هر دو نیروی خیر و شر می باشد با پیوستنش به Jesse به طور بالقوه به موجودی تبدیل شده که می تواند او را تبدیل به قدرتمندترین موجود عالم تبدیل نماید. در همین حال Jesse که وجودش را انواعی از شک ها و تردید ها فراگرفته است تصمیم به آغاز سفری در سراسر ایالات متحده، برای یافتن خدا می گیرد...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
سال 2029. جنگ میان انسانها و رباتها همچنان ادامه دارد و در همین حین جان کانر (جیسون کلارک)، کايل ريس (جای کورتنی) را به زمان گذشته بر میگرداند تا از سارا کانر (امیلیا کلارک) محافظت کند، اما وقتی که او به سال ۱۹۸۴ برمیگردد، همه چيز بر خلاف انتظار او است.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان در مورد پدری است که تلاش دارد خانه ای را که اعضای خانواده اش به دلیل همکاری او با یک بنگاهدار حریص از آن بیرون رانده شده اند را پس بگیرد و...
با زیرنویس چسبیده
دختری سعی دارد با ارتباط با چند نظامی به صورت مخفیانه از به انجام رسیدن یک کار خطرناک تروریستی جلوگیری کند...
در قرن هفدهم، دورهای وجود داشت که به دورهی محاکمه و کشتن جادوگران معروف بود، این محاکمات در شهر "سِیلم"، "ماساچوست" اتفاق میافتاد، نام مستعار این شهر، شهر جادوگران است. حالا این اتفاقات واقعی، دستمایهی موضوع این سریال شده است. در این سریال، طبق خلاصه هایی که از آن وجود دارد، آورده شده که قرار است رازهای تاریک و ماوراءالطبیعهای که باعث انجام این محاکمات شده است را ببینیم.
چهار نفر برای پرده برداری از راز پروژه شرورانه و طبقه بندی شدهی دولت شان درباره ی جانوری دست به کار میشوند و در تلاش برای پرده برداری هستند که...
سال ۱۰۰۰۰۱ قبل از ميلاد. مرد غارنشيني با نسخه دندان گرازي ايمي وينهاوس برخورد کرده و مي فهمد که بشريت در روز ۲۰ آگوست ۲۰۰۹ از ميان خواهد رفت، مگر اينکه جمجمه اي نارنجي رنگ به سر جاي خود بازگردد. با بازگشت به زمان حال مي فهميم که اينها روياي ويل بوده، اما روز معود را در تقويم ديواري خود علامت زده است پس بايد موضوع جدي باشد. ويل تلاش مي کند موضوع را به دوست دخترش ايمي بگويد، اما موفق نمي شود. همان روز در طول ميهماني، همه چيز شروع به لرزه در آمده و راديو اعلام مي کند که پايان دنيا سرآمده است...
هنگامی که در یک شهر کوچک تمام افراد آن مرده اند و تبدیل به خون خوار و موجوداتی خطرناک شده اند گروه کوچکی از مردم که در این میان زنده باقی مانده اند در تلاش هستند تا خود را از این مهلکه نجات دهند...