با زیرنویس چسبیده
پس از آنکه بر اثر حوادثی پدر “کیلی” کشته میشود، مرگ او تاثیری بر آرزوی شوالیه شدن “کیلی” نداشت و علاقه اش به شوالیه شدن او دو چندان نیز شد. سالها بعد یک “گریفین” وارد “کملوت” میشود و شمشیر شاه آرتور را میدزد. در ادامه “کیلی” برای پس گرفتن شمشیر شاه آرتور آماده نبرد میشود…
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«اليوت کارور» (پرايس)، غول رسانه ها، مي کوشد تا با ايجاد مناقشه ميان انگلستان و چين، سومين جنگ جهاني را به راه بيندازد و به اهداف جاه طلبانه ي خود دست پيدا کند. «جيمز باند» (برازنان) نيز چهل و هشت ساعت فرصت دارد تا جلوي او را بگيرد...
سال 1703: رابینسون کروزوئه مجبور می شودبرای یک سال اسکاتلند را ترک کند، اما پس از ماهها دریانوردی، یک طوفان کشتی او را غرق می کند . او به عنوان تنها بازمانده در جزیره ای متروک نجات میابد ...
با زیرنویس چسبیده
«هري دالتن» (برازنان)، زمين شناس متخصص آتش فشان ها، براي تحقيق به شهري نزديک قله ي آتش فشان اينک خاموش دانته مي رود و از نشانه هايي در مي يابد که آتش فشان هنوز فعال است. شهردار شهر که مادري مجرد به نام «ريچل واندو» (هميلتن) است، حرف او را مي پذيرد، اما ديگر مسئولان به دليل توريستي بودن منطقه، حاضر نمي شوند مردم را به فرار از شهر وادارند.
با زیرنویس چسبیده
«پرزيدنت جيمز ديل» و معتمدش، «جري دانن»، پي مي برند، که ارتشي از بشقاب پرنده هاي مريخي بالاي کره ي زمين در حال پروازند. اما هر کسي نسبت به اين موضوع واکنش متفاوتي نشان مي دهد...
"رز" و "گریگوری" که هر دو استاد دانشگاه در کلمبیا هستند، با هم آشنا می شوند. "گریگوری" که از رابطه عاشقانه خاطره خوبی ندارد در جستجوی زنی است که با او ازدواج کند. او تصور می کند آنچه را که می خواهد در "رز" پیدا کرده، اما...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
يک ژنرال روس که دست در دست مافياي اين کشور دارد، سلاحي سري موسوم به «چشم طلايي» را از سيستم ماهواره ي نظامي روسيه مي دزدد. ربايندگان «چشم طلايي» با استفاده از توانايي هاي اين ابزار سعي در گرفتن باجي کلان از جهانيان را دارند، تا اين که «جيمز باند» (برازنان) به مصاف شان فرستاده مي شود...
با زیرنویس چسبیده
سن فرانسيسکو. «دانيل هيلارد» (ويليامز) که همسرش، «ميراندا» (فيلد) از او جدا شده، فقط اجازه دارد که روزهاي شنبه بچه هايش را ببيند. او خيلي زود به اين نتيجه مي رسد که براي حضور بيشتر در کنار بچه ها، بايد خود را به شکل يک خدمتکار زن درآورد و به استخدام در همسرش دربيايد...
"آقای جانسون" مرد سیاه پوست تحصیلکرده و عجیبی است که در مستعمره نیجریه در سال 1932 زندگی کرده و نمی تواند بین مردم محلی و بریتانیایی ها جایی برای خود پیدا کند. او برای حاکم محلی بریتانیایی کار کرده و خود را یک انگلیسی می داند، با اینکه هیچگاه در انگلیس نبوده و...