سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«جون هاونز» (کامرون دیاز) در یک سفر هوایی با مرد مرموزی بنام «روی میلر» (تام کروز) آشنا می شود، غافل از اینکه او یک ابر جاسوس است که با قصد قبلی سر راهش سبز شده. با ماجراهایی که به دنبال این آشنایی روی می دهد، زندگی آن دو به هم گره می خورد و ...
داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...
داستان سریال در مورد یک مامور زن FBI است که مجبور شده با یک دانشمند و پسرش همکاری کند، تا در مورد جنایت های پیچیده ای که ظاهرا مسائل ماورای طبیعی در پشت آنهاست تحقیق کنند...
با زیرنویس چسبیده
دکتری بنام پینکوس (جروایس)، دچار مرگ مغزی می شود اما بطورمعجزه آسایی پس از ۷ دقیقه دوباره به زندگی باز می گردد. او می فهمد که پس از این اتفاق دارای توانایی رنج آوری شده است و آن دیدن ارواح است. و از آن بدتر اینکه این اواح از او تقاضا هایی هم دارند، مخصوصا فرانک هیلاری (کیلیر) که از او می خواهد از ازدواج همسر بیوه اش با نامزد جدیدش جلوگیری کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«اريکا» (فاستر) گوينده ي برنامه اي راديويي در نيويورک است. او و نامزدش «ديويد» (اندروز)، زوج خوشبختي هستند که قصد ازدواج دارند. اما شبي اراذل و اوباش خياباني آن دو را به شدت کتک مي زنند، و «ديويد» مي ميرد و «اريکا» زنده مي ماند. «اريکا» پس از مرخصي از بيمارستان در حالي که از نظر روحي در وضعيت بسيار بدي است، اسلحه اي مي خرد و خلافکاران و جنايتکاران را به سزاي اعمال شان مي رساند...
تام و ربکا پس از سال ها ازدواج، رابطه خارج از ازدواج با هم دارند و آن را از همسر خود پنهان می کنند. آیا هر دو قادر خواهند بود اعتماد را در زندگی خود به دست آورند؟...
عده ای از انسانها که تواناییهای ویژه ای دارند به دور هم دیگر جمع میشوند و گروهی را برای مبارزه و جلوگیری از سوء استفاده از این تواناییها تشکیل میدهند، تا آنکه نقاشی به نام آیزاک مندز با استفاده از توانایی ویژه خود آینده را که نابودی دنیا باشد ترسیم میکند و این گروه نیز با عظم راسختری به فعالیتهای خودش ادامه میدهد تا جلوی این نابودی را بگیرد.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
"وینسنت لامارسا"، که پدرش در دهه 1950 به جرم ربودن یک کودک اعدام شده، بزرگ شده و به عنوان افسر پلیس مشغول بکار می شود اما مدت کمی بعد متوجه می شود پسرش یک قاتل است...
داستان در مورد روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. ماجرای شاد بودنها و غمگین شدنها، نیازها و تلاشها، موفق شدنها و گاهی هم شکست خوردنها. مادر ۳۲ ساله است و دختری ۱۶ ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند....