در قرن 24 چند دهه پس از ماموریت کاپیتان "جیمز کرک"، نسل جدیدی از افسران در یک سرمایه گذاری جدید بر روی ماموریت خود را برای رفتن به جایی که هیچ کس قبلا نرفته است کار می کنند.
نیمهی اول این فیلم صدها سال پیش را نشان می دهد، که چگونه یک پیرمرد به عنوان بابانوئل منتخب می شود تا هدایا و اسباب بازی ها را به دست بچه های سراسر دنیا برساند. و اما نیمهی دوم فیلم به دنیای مدرن می رود جایی که چالشی برای بابانوئل درست شده…
با دوبله فارسی
دو مرد که در موقعیت عجیبی با هم آشنا شده اند،در ابتدا به جای دو سارق و سپس به جای ماموران سرویس مخفی اشتباه گرفته می شوند...
انوس بزرگ و کوچک باید در عرض بیست و چهار ساعت یک فیل را به کنوانسیون ملی جمهوری خواهان منتقل کنند. بنابراین آنها تصمیم می گیرند به یک راهزن نزدیک شوند و برای انجام کار از او کمک بگیرند...
هيوستن. دقايقي پيش از آغاز نخستين پرواز تحقيقاتي سفينه ي کاپريکورن يک به مريخ، سه فضانورد آن ايستگاه فضايي ربوده مي شوند. پس از پرواز به ظاهر موفقيت آميز سفينه، «دکتر جيمز کلووي» (هالبروک) توضيح مي دهد که چگونه به خاطر فشارهاي کنگره مجبور بوده سفر سه فضانورد به مريخ را به شکل دروغين بر روي زمين بازسازي کند...
با دوبله فارسی
دو مرد بیکار که تصمیم گرفته اند دست به سرقت بزنند، اشبتاهی بجای سرقت مغازه، وارد یک اداره پلیس می شوند و پس از یک سری اتفاقات به عنوان دو مامور پلیس استخدام می شوند...
با دوبله فارسی
قطاری حامل تجهیزات دارویی و واحد کوچکی از ارتش آمریکا در کوههای راکی حرکت می کند. در میان مسافران فرماندار منطقه، کشیش، پزشک و مارشال ایالات متحده است که یک زندانی را همراه خود دارد. اما هیچ چیز در قطار آنطور که به نظر می آید نیست و...
با زیرنویس چسبیده
سال ۱۸۷۴. «بارت» (ليتل)، کارگر سياه پوست راه آهن، به دليل حمله به يک سفيد پوست محکوم به اعدام مي شود. «هدلي لامار» (کورمن)، وکيل دعاوي که درمي يابد خط آهن بايد از وسط شهر «راک بريج» عبور کند، براي تخليه ي شهر و تصاحب زمين هاي آن با فرماندار (بروکس) تباني مي کند تا براي تضعيف روحيه ي مردم شهر، «بارت» را به عنوان کلانتر به آن جا بفرستد.
فیلم بر اساس داستان زندگی واقعی برایان پیکولو و گیل سایرس و هم تیمی هایش می باشد، که پیکولو می فهمد که در حال مرگ است و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در انتهاي جنگل هاي داخلي امريکا، گروهي از سربازان جنوبي به سرکردگي «سروان پي ير کوردونا» (ريورو) و هم راهش، «توسکارورا» (ميچم)، محموله اي از طلا را از قطار شمالي ها مي دزدند و «سرهنگ کورد مک نالي» (وين) را نيز گروگان مي گيرند. پس از جنگ و در ملاقاتي دوباره، «مک نالي» از «کوردونا» نام خائناني از ميان شمالي ها را که جاي محموله ي طلا را لو داده بودند مي خواهد...