داستان در ارتباط با شبکه سازمان جاسوسی شوروی، "کا.گ.ب" است که در آن سالها در کشور آمریکا تارهای خود را تنیده بودند. البته این مورد دو طرفه بود و هر دو کشور فعالیت گُسترده جاسوسی را برای کسب اطلاعات از طرف مقابل انجام میدادند. یک مرد و یک زن توسط کمونیست ها انتخاب میشوند تا به ازدواج یکدیگر درآیند. آنها پیش از این هیچوقت همدیگر را ندیده اند و یا عشقی در بین خودشان حس نکرده اند اما بخاطر آرمان های شوروی باید ازدواج کرده و با نام و مشخصات جعلی گام به "ینگه دنیا"، "امریکا" بگذراند! حاصل زندگی آنها پس از سالها دو فرزند دختر و پسر است که به هیچ وجه از پیشینه والدینشان آگاهی ندارند. آنها در محیطی کاملا آمریکایی، با رویایی آمریکایی بزرگ شده اند. برنامه های آمریکایی را از تلویزیون دیده اند و به مدارس آمریکایی در فلب ایالات متحده، یعنی "واشنگتن" میروند. زندگی این جاسوسان تقریبا بصورت آرامی میگذرد تا آنکه ماموری از FBI به خانه ای در همسایگی این زوج جاسوس نقل مکان میکند و این چنین اوضاع هر روز بغرنج تر میشود. فعالیت های جاسوسی انها نیز با پیامی از سوی "کا.گ.ب" تشدید میشود. "رفقا به پا خیزید." (رفقا: اصطلاحی رایج در میان کمونیست هاست.)
زوجی جوان که بچه دار نمی شوند، صندوقچه ای حاوی آرزوهایشان را در حیاط پشتی منزلشان دفن می کنند. طولی نمی کشد که آنان صاحب یک پسربچه میشوند و نام او را «تیموتی» می گذارند. اما تیموتی فراتر از یک انسان معمولی است...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم به یک موضوع مهم اجتماعی در غرب، یعنی به فاصلهی طبقاتی بین غنی و فقیر که بعد از بحران اقتصادی عمیقتر شده است اشاره دارد: کیت (کاترین کنر) یک زن مرفه نیویورکی است که نسبت به همنوعان فقیرش که در نیویورک زندگی میکند، احساس گناه دارد...
"جان" که از بحران میانسالی رنج می برد مسئولیت بزرگ کردن سگی را قبول میکند که از خودش نیز دیوانه تر است!
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
"کارمن کولسن" به همراه همسرش "وین" پس از مشاهده یک اتفاق تحت پوشش برنامه حفاظت از شاهدین قرار می گیرند.اما در حالیکه آنها تصور می کنند در امنیت هستند توسط یک آدمکش حرفه ای و یک قاتل روانی مورد حمله قرار میگیرند...
داستان در خصوص زندگی دختری بنام سوکی است که میتواند ذهن افراد را بخواند . در واقع داستان از زمانی وارد فاز اصلی میشود که بیل خون آشام وارد زندگی سوکی میشود و…
یک زن بیلیارد باز بزرگترین قمار زندگی اش را انجام داده و پس از ربودن پسرش همراه با همسر سابقش پا به فرار می گذارد...
گریفین و فینیکس داستان عاشقانه ی خنده دار بین دو نفر است که بنظر می رسد یک مانع غیر قابل عبور بر سر راه عشقشان قرار گرفته و...
«جرج ريوز» (افلک) بازيگر متوسطي بود که با مجموعه ي تلويزيوني «سوپرمن» به شدت مورد استقبال قرار گرفت و سرانجام ستاره شد. اما در شانزدهم ژوئن 1959، خبر مرگ «ريوز» که بر اثر اصابت گلوله جانش را از دست داده بود، همه را تکان داد. پليس بلافاصله علت مرگ را خودکشي ذکر کرد، ولي مادرش (اسميت) قضيه ي خودکشي پسرش را باور نکرد...
داستان اصلی این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی چند دانشجوی پزشکی است که برای ادامه تحصیل و کسب تخصص جراحی به بیمارستان Grace شهر سیاتل ایالت واشینگتن آمریکا وارد میشوند. شخصیت اصلی داستان که در ضمن راوی داستان نیز هست، دختری به نام Meredith Grey است. عنوان سریال به تناسب نام این شخصیت انتخاب شده، اگر چه شباهت ظریفی با عنوان کتاب آناتومی گری (منبع مشهور علم آناتومی) دارد…