یک جادوگر جوان به نام سامانتا با یک فانی به نام «دارن» آشنا میشود و با او ازدواج میکند. او سعی میکند که از قدرتهای جادوییش استفاده نکند و مانند سایر زنها خود کارهایش را انجام دهد. این در حالی است که خانوادهٔ جادوگرش از این وصلت راضی نبوده زیرا دارن جادوگر نیست و مدام در زندگی آن دو دخالت میکنند.
ایتالیا، دوره رنسانس. "چزاره بورجا" (ولز) قصد چیزه شدن بر ایتالیا را دارد و دسیسههایش را با "آندره آکورسینی" (پاور) مشاور مورد اعتمادش در میان میگذارد. او قصد تصرف قلعهای با استحکامات دفاعی بسیا قوی را دارد...
در شهر مرزی "سن پابلو"، که مردم شهر خود را برای یک مراسم سالانه آماده می کنند، "گاگین" سرسخت و مرموز از راه می رسد. ماموریت او پیدا کردن "فرانک هوگو" است و...