داستان سریال از جایی شروع میشود که یکی از افراد گروه توسط گروهکی تروریستی دستگیر شده و شکنجه داده میشود اما حرفی نمیزند تا اینکه رئیس باند او را میکشد و ...
سریال “Southland” در سال ۲۰۰۹ توسط شبکه NBC در هفت به روی آنتن رفت و نمایش موفقیت آمیزی داشت. علیرغم موفقیت این سریال NBC امتیاز پخش این سریال را از شروع پخش فصل دوم به کانال TNT فروخت ، داستان سریال در مورد گروهی پلیس است که هر کدوم در هر قسمت پرونده های مختلفی را بر عهده می گیرند، جذابیت اصلی سریال در لحن رئال و واقعی نهفته است که با توجه به فیلم برداری با دوربین دیجیتال و شیوه فیلم برداری با دست لحن رئال سریال بیشتر از بیش شده است. پلیسهای سریال هر کدام علاوه بر مشکلاتی که در اداره مواجه هستند در زندگی نیز با خانوادگی خود هم با مشکلاتی دارند...
این سریال بسیار زیبا در مورد نویسنده ای است به نام کاستل که تمام نوشته های او ترسناک و وحشتناک است و در همین حال در شهر قتلهای زنجیره ای شروع میشود که شباهت زیادی با نوشتههای او دارد و پلیس هم به این نویسنده مشکوک میشود…
داستان این سریال در مورد مردی است به نام پاتریک جین که در مورد ماجرا های جنایی تحقیق می کند و دارای استعداد های فوق العاده مانند شرلوک هلمز و همچنین از قدرتهایی مانند خواندن مغز نیز بهره میبرد و از اسرار نهفته در جرم ها و قتل ها پرده بر می دارد . اوگذشته خود را با پشیمانی کنار گذاشته او در گذشته تظاهر می کرده که باارواح ارتباط دارد که همین قضیه موجب کشته شدن خانواده اش توسط یک قاتل زنجیره ای شده است...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم شامل تفسیر بی معنایی از اتفاقاتی که در سراسر دنیا رخ داده و رفتار کنجکاوانه انسان ها در مورد آن ها می باشد...
با زیرنویس چسبیده
«مک لاکلین» (کیج) و «جیمنو» (پنیا) در بین پلیس هایی بودند که پس از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی، تلاش کردند مردم را از آن عمارت ها بیرون بکشند. وقتی برج ها فرو ریخت، «مک لاکین» و «جیمنو» هر دو در طبقه ی پنجم بودند و هر دو جزء آخرین آدم هایی بودند که زنده از لابه لای ویرانه های برج ها بیرون کشیده شدند و …
یک افسر پلیس سابق به همراه محقق شرکت بیمه راهی سفری در سراسر کشور می شوند تا با مشاهده ی موارد مشابه، ادعاهای شرکت بیمه را برای یک تصادف ثابت کنند...
سریال درباره متخصصین حرفه ای ای هست که توسط FBI گرد هم میان تا یه قاتل زنجیره ای رو گیر بیاندازند...
داستان در مورد یک پزشک مشهور است که چیزی از روابط اجتماعی نمی داند. او مریض ها را به خاطر پیشرفت دانش پزشکی (خودش) درمان میکند و اصلا به خوب شدن مریض اهمیت نمیدهد...