داستان فیلم درباره زندگی نوجوان ۱۴ ساله ای به نام "گئورگی" است. زندگی او در مجارستان جنگ جهانی دوم پس از اینکه به یک اردوگاه کار اجباری فرستاده می شود دچار تحول می گردد. در آنجا او یاد می گیرد که شادی را در نفرت بیابد و معنای واقعی یهودی بودن را می آموزد.
فرانتس وایزک یک سرباز بدبخت، ناامید، تنها و ناتوان در جامعه است که از هر طرف توسط نیروهایی که نمی تواند کنترلش کند مورد حمله قرار می گیرد...