پس از اینکه گروه قهرمانان پادشاه شیطان را شکست دادند، صلح را به سرزمین بازگرداندند و به زندگی تنهایی بازگشتند. نسلها میگذرند و الف فریرن با مرگ انسانیت روبرو میشود. او شاگرد جدیدی میپذیرد و قول میدهد که آرزوهای در حال مرگ دوستان قدیمی را برآورده کند. آیا یک ذهن الف می تواند با طبیعت مرگ و زندگی صلح کند؟ فریرن تلاش خود را برای کشف این موضوع آغاز می کند.
آکادمی سحر و جادو آرنولد مدرسه ای برای نخبگان است... و ری وایت فقط پسر معمولی شماست. در واقع به نظر می رسد که او اصلاً در جادو مهارت خاصی ندارد و کمی کلوتز است. به همین دلیل است که او هیچ ربطی به این شایعه ندارد که یکی از جادوگران بزرگ، جادوگر یخی، یکی از اعضای کلاس ورودی است ... درست است؟
آشیتو آئوی یک فوتبالیست جوان و مشتاق اهل یک شهر پشت آب در ژاپن است. امیدهای او برای ورود به دبیرستان با یک باشگاه فوتبال خوب زمانی از بین می رود که در جریان یک مسابقه حساس برای تیمش حادثه ای ایجاد می کند که منجر به باخت و حذف آنها از مسابقات می شود. با این وجود، او چشم شخص مهمی را که اتفاقاً از توکیو به این کشور سفر کرده بود، جلب می کند. اوضاع برای آشیتو چگونه پیش خواهد رفت؟
با زیرنویس چسبیده
ایزوکو دکو میدوریا و دانش آموزان همراهش در کلاس 1-اِی از دبیرستان قهرمانانه یو اِی انتخاب شدن تا در یک برنامه امنیتی در جزیره نابو شرکت داشته باشن. برای کسب تجربه بیشتر و تقویت کردن مهارت هاشون، قهرمانان با خدمات کوچک و کمک به مردم در امور روزمره شروع به فعالیت میکنن.
در سال 198 دوران خورشیدی در توکیو، آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که جهنمی خوانده می شوند. برخلاف جهنمی هایی که اولین نسل از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های بعدی توانایی دستکاری شعله ها را حین نگه داشتن فرم انسانی دارند. شینرا کاساکابه، جوانی که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش دارد و ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند. فرق های جهنمی را ساخته، شیرا شروع به پرده برداشتن از حقیقت درباره آتش مرموزی می کند که باعث کشته شدن خانواده اش در 12 سال پیش شده.
به دلیل افسانه ای که توسط Tatsuya Uesugi به جا مانده است، دبیرستان آکادمی Meisei به خاطر تیم قوی بیسبال خود مشهور بود. اما با گذشت 26 سال از افتخارات آنها، این تیم نتوانست رکورد خود را حفظ کند و از آن زمان شهرت خود را از دست داده است. دو برادر ناتنی، سوئیچیرو و توما تاچیبانا، با هدف احیای تیم بیسبال آکادمی میسی که زمانی قدرتمند بود و وارد مسابقات قهرمانی ملی بیسبال دبیرستان می شوند. سوئیچیرو و توما سال دوم مدرسه راهنمایی آکادمی میسی هستند. هر دو پسر بازیکنان بیسبال با استعدادی هستند. سوئیچیرو مهارت بسیار خوبی را به عنوان شکارچی و خمیر از خود نشان داده است. توما با وجود داشتن مهارت خارقالعاده در پرتاب، به دلیل خاصی دیگر زمین بازی نمیکند. هنگامی که این دو وارد دبیرستان می شوند، آنها به عنوان یک باتری جفت می شوند و قصد دارند وارد مسابقات قهرمانی بیسبال دبیرستان ملی شوند!
وقتی یه تراژدی خونوادگی زندگیش رو زیر و رو میکنه، تورو هوندای دبیرستانی 16 ساله مجبور میشه زندگیش رو به دست بگیره و بره... به یه چادر! بدبختانه خونه جدیدش رو توی یه ملک شخصی متعلق یه قبیله مرموز به اسم سوما سر هم میکنه و خیلی طول نمیکشه که مالکین راز اون رو میفهمن. ولی تورو خیلی زود میفهمه که اون خانواده بهش پیشنهاد سرپرستی دادن و سوماها هم رازهای خودشون رو دارن...
میوکی شیروگانه که به خاطر این که بالاترین نمرات کشور رو داشته یه نابغه به حساب میاد، رئیس شورای دانش آموزی آکادمی شوچین میشه و در کنار معاون زیبا و ثروتمند، کاگویا شینومیا کار میکنه. دانش آموزای اطرافشون بهشون میگن که در کنار همدیگه به یه زوج رومانتیک خیلی خوب تبدیل میشن. با این حال، حقیقت اینه که بعد از این که مدت زیادی رو با هم گذروندن، واقعا به هم احساساتی پیدا کردن: ولی هیچکدومشون حاضر نمیشه اعتراف کنه. ولی چون پای غرورشون وسطه جفتشون هدفشون اینه که از زبون همدیگه احساساتشون رو بیرون بکشن. حالا مبارزه عاشقانه ـشون شروع میشه!
یک کشیش زنِ جوانی، گروهی از مبارزین را به دور خود جمع کرده است و به ماجراجویی های مختلف پا می گذارد اما روزی از روزها با دردسری بزرگ در میدان جنگ مواجه می شوند و درست زمانی که نبرد را شکست خورده تصور می کنند «قاتل گابلین ها» به نجات آنها می شتابد و آنها را از مخصمه نجات می دهد. او کسی است که زندگی خود را وقف نابودسازی گابلین ها کرده است و به هر نحوی که ممکن است این کار را انجام می دهد. اما حال آوازه او در سرزمین های مختلف پیچیده است و هر آن ممکن است گابلین قدرتمند و یا دشمن جدیدی به سراغ او بیاید.
ریماروِ خروشان اسم خزندهای است که توسط ساتو میکامی 37 ساله پس از آنکه به دست یه دزد کشته شد و به دنیایی خیالی رفت تصرف شد. حال که از بند زندگی معمولی و یکنواخت پیشین خود رها شده است، ماجراجویی جدید او به عنوان یه خزنده با قابلیتهایی منحصر به فرد و در دنیایی خیالی شروع میشود.