در سال ۱۹۷۲، اولین مأمور زن سیاهپوست افبیآی به جنوب غربی میرود و در تلاشی جسورانه، یک رانندهی فراری شجاع را برای نابودی یک سندیکای جرم و جنایت رو به رشد استخدام میکند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان درباره پسربچهای است که میتواند نقاشیهایش را به اشیا زنده تبدیل کند. وقتی بزرگ میشود و خودش را به دنیای واقعی میآورد، با چالشهای زندگی واقعی روبرو میشود.
داستان سریال درباره مردی چهل ساله به نام جان نولان می باشد که زندگی راحت خود رها کرده و از شهر کوچک خودش به لس آنجلس می رود تا به آرزوی دیرینه خود، یعنی پلیس شدن در اداره پلیس لس آنجلس برسد و …
داستان سریال دربارهی زندگی مرد جوانی به نام شان مورفی است که در شهر کوچکی زندگی میکند. او که مبتلا به سندروم ساوانت اوتیسمی میباشد ، یک رزیدنت بخش اطفال است که با توجه به ناتوانی پیشرفتهاش ، علیرغم اینکه یک رزیدنت نابغه به شمار میرود و با مهارت به درمان اطفال میپردازد ، در زندگی دچار مشکلاتی مانند برقراری ارتباط اجتماعی میباشد. او برای اینکه بتواند یک جراح کودکان شود با تلاش خود و با کمک دوستانش بر ناتوانیهای خویش غلبه میکند و موانع را کنار میزند...
داستان سریال که بر اساس فیلم جنگیر می باشد دو کشیش متفاوت را دنبال میکند که 40 سال پس از اتفاقات فیلم اول با قضیه تسخیر شیطانی یک خانواده درافتادهاند...
"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم درباره زنی به نام کلیر است که در اثر تصادف زخمهای زيادی بر صورت و بدنش باقی مانده و البته دردی دائمی را احساس میکند که دست از سر پاها و کمرش بر نمیدارد. شايد بدتر از اينها اين باشد که او همواره عصبانی است. آستانه تحملش کم شده، هميشه سردرد دارد، بيخوابی عذابش میدهد، از چيزی لذت نمی برد و برای کسی احساس شفقت نمیکند و همه او را رها کرده اند و...
داستان سریال درباره پزشک زنی به نام «زو هارت» است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، تصمیم میگیرد جا پای پدر خود بگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل شود. اما زمانی که تمام رویاهایش از هم میپاشد، تصمیم میگیرد پیشنهاد یک غریبه را قبول کند. آن شخص دکتر «هارلی والکس» است، که قرار است با او در شهر کوچک ساحلی در آلاباما کار کند...
در هر قسمت از ۴ زندانی خلافکار حرفهای برای به دام انداختن فراریهای دیگر کمک گرفته میشود و با آنها قرار گذاشته میشود که هر بار، هر خلافکاری را که دستگیر کنند، یک ماه از محکومیتشان کم میشود...