ریپ هانتر فردی است که آینده را مشاهده کرده و میداند اتفاقی خواهد افتاد که نه تنها زمین بلکه کل دنیا را از در بر میگیرد. حال اون وظیفه دارد تیمی از شروران و قهرمانان را باهم متحد کند تا در مقابل این تهدید بزرگ مقاومت کنند...
با زیرنویس چسبیده
اولین شب شیفت یک پلیس تازه کار در ایستگاه پلیسی که در آستانه بسته شدن است، تبدیل به وحشتناک ترین کابوس زندگی اش می شود.
داستان سریال زندگی "جان کنستانتین" را روایت میکند. او جادوگری است که با جادوی سیاه سر و کار دارد و در حالی که با گناهان گذشتهاش دست و پنجه نرم میکند، سعی بر نجات نسل بشریت از یک تهدید بزرگ ماوراءالطبیعه را دارد...
داستان سریال فلش در مورد بری آلن است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند...
با زیرنویس چسبیده
عده ای از مردم که زندگی «ویـنـتـر» را نجات دادند، در پی درگذشت مادرش، به او کمک می کنند تا یار و همدمی پیدا کند. بنابراین او می تواند در بیمارستان دریایی بماند...
گریسلند مکانیست که در آن هیچ چیز آنطور که به نظر میاید نیست و هرکسی رازی دارد.مکانی که ظاهراً بسیار زیباست و در آن گروهی از جوانان و هم اتاقی هایی که تفاوت های بسیاری باهم دارند زندگی میکنند ولی در حقیقت...
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند
با زیرنویس چسبیده
این فیلم که براساس یک داستان واقعی ساخته شده، روایت گر داستان دلفینی است که در یک تله انسانی گرفتار شد و متاسفانه بر اثر این حادثه دم خود را از دست داد. بعد از این حادثه، نیروهای انسانی که برای نجات این دلفین به منطقه سفر کرده بودند موفق شدند تا او را از چنگ این تله آزاد کنند اما این دلفین بدون دم، تقریباً هیچ کاری نمی توانست انجام دهد. بنابراین گروهی از متخصصان تصمیم گرفتند تا دمی مصنوعی برای او بسازند و ...
«ریک» یک افسر پلیس است که بعد از گلوله خوردن در حین ماموریت، چندین ماه در بیمارستان بیهوش بوده است. وقتی که او بیدار می شود، می فهمد که دنیای اطرافش توسط زامبی ها (مرده های متحرک) تسخیر شده است، و به نظر میرسد که او تنها شخص زنده است. او برای پیدا کردن خانواده اش به شهر آتلانتا می رود، و در آنجا به گروهی از بازمانده ها بر می خورد که در خارج از شهر ساکن شده اند. همسرش «لوری» و پسرش «کارل» و همینطور بهترین دوستش، «شین» در میان بازمانده ها هستند. اکنون او بهمراه دیگر بازمانده ها باید در دنیایی که پر از مرده های متحرک است، راهی برای زنده ماندن پیدا کنند...
یه پلیس سابق شیکاگو به یه شهر کوچک در فلوریدا نقل مکان میکنه و به ناحیه پلیس اونجا می پیونده ولی این شهر کوچیک هم خالی از جنایت نیست...