داستان سریال در مورد یک مامور زن FBI است که مجبور شده با یک دانشمند و پسرش همکاری کند، تا در مورد جنایت های پیچیده ای که ظاهرا مسائل ماورای طبیعی در پشت آنهاست تحقیق کنند...
این سریال در ادامه 3 گانه ترمیناتور آرنولد و توسط کارگردان این سه فیلم ساخته شده است . درگیری انسانها و رباط های انسان نمایی که قصد ویرانی زمین را دارند و از آینده آمده اند از جذابیت ها و نقاط قوت این سریال است .
یک پدر که مشکلات روانی دارد بعد از اینکه از موسسه روانی خارج میشود تلاش میکند که دخترش را متقاعد کند که جایی در حومه شهر یک بسته طلای اسپانیایی دفن شده است...
سریال درباره متخصصین حرفه ای ای هست که توسط FBI گرد هم میان تا یه قاتل زنجیره ای رو گیر بیاندازند...
یک معلم کودکستان چهل ساله برای تغییر حال و هوای زندگی اش تصمیم می گیرد رابطه عاشقانه جدیدی را آغاز کند...
رابرت گارفیلد مرد تنهایی است که به گذشته خویش می نگرد: زمانیکه با مادر جوانش زندگی می کرد و پدرشان که ظاهرا یک قمارباز بوده آنها را تنها گذاشته و برای آنها فقط بدهی بر جای گذاشته بوده است. او در آرزوی خرید دوچرخه به سر می برد تا اینکه سر و کله همسایه جدیدی به نام تد (هاپکینز) پیدا می شود...
اين سريال داستان گروه زبده و كاركشته "بررسي صحنه جنايت" اداره پليس ميباشد كه با توانايي و تجربه افراد خود ، با كمترين شواهد و سر نخ هاي موجود ، پرده از رازهاي مخوف هر پرونده برميدارند...
هنگامی که به او یک وظیفه غیرممکن داده می شود ، یعنی نوشتن راهنمای یک زن مجرد برای عشق و رابطه جنسی در طی بیست و چهار ساعت ، یک نویسنده مجله برای الهام بخشیدن به زندگی خود روی می آورد...
داستان سریال تلویزیونی «بوفی خونآشام قاتل» سرگذشت «بوفی سامرز» (Buffy Summers) یک زن جوان و آخرین بازمانده از نسل خونآشامهایی است که به «خونآشامهای قاتل» یا به اختصار «قاتل» مشهورند. در داستان، «قاتلین» برای نبرد با «خونآشامها»، «دیوها» و دیگر نیروهای تاریکی فراخوانده میشوند. همانند قاتلین پیشین، «بوفی» از سوی یک «ناظر» (Watcher) پشتیبانی میشود. «ناظر»، بوفی را راهنمایی میکند، به او آموزشهای لازم را فرا میدهد و او را برای مقابله با دشمنانش آماده میکند. «بوفی» بر خلاف اجداد پیشین خود را در احاطه حلقهای از دوستان وفادار که با عنوان «دسته اسکوبی» (Scooby Gang) شناخته میشوند، میبیند...
با زیرنویس چسبیده
«روی مانسون» از ستاره های ورزش بولینگ است، تا اینکه طی یک درگیری با چند ولگرد خیابانی، دستی که با آن توپ می انداخته را از دست می دهد. مدتها بعد او با مردی آشنا می شود که بتازگی به ورزش بولینگ رو آورده و تصمیم می گیرد او را آموزش دهد...