مجموعه تمام فیلمهای حاضر در مراسم اسکار

ولگرد خياباني، «بيلي ري والنتاين» (مورفي) و جوان مرفه، «لوييس وينتورپ سوم» (ايکرويد) مجبور مي شوند موقعيت هاي شان را در زندگي «تاخت» بزنند تا نتيجه ي شرط بندي دو برادر ثروتمند - «مورتيمر» (آميچي) و «راندولف دوک (بلامي) - روشن شود...

مشاوران رئيس جمهور توصيه ي «جان مکيتريک» (کولمن) مبني بر استفاده از کامپيوتر WOPR را براي کنترل و هدايت جنگ هسته اي مي پذيرند. همزمان در سياتل، نوجواني به نام «ديويد لايتمن» (برادريک) که با کامپيوتر شخصي خود به انجام کارهاي شگفتي موفق شده، هنگام جست و جو در بازي هاي کامپيوتري با کلمه ي عبور «جاشوآ» به WOPR راه پيدا مي کند.

"آلکس اوونز" زنی چندکاره است،در روز کارگر و در شب رقاصی حرفه ای.رویای او وارد شدن به یک کمپانی واقعی رقص است و با تشویقهای دوست پسر و رئیسش ممکن است شانس رسیدن با آن را داشته باشد...

روایت شروع خیره کننده و مشهور شدن فرانسیس فارمر در هالیوود و خودکشی زود هنگام وی در نتیجه کنار گذاشته شدنش می باشد...

"مک اسلج" خواننده سابق و الکلی موسیقی کانتری با بیوه جوانی و پسر او دوست می شود. این رابطه الهام بخش او برای آغاز دوباره دوران حرفه اش می شود...

“فرانک مورفی” مأمور پلیس که خاطرات تلخ جنگ ویتنام همچنان آزارش میدهد، همراه دستیار جدیدش، “لایمنگود” ، عضو گروه گشت شبانه هلیکوپتر پلیس در لس آنجلس است. “مورفی” به “لایمنگود” میگوید که یکی از تفریحات آنان هنگام کار، دید زدن خانه های مردم است. در یکی از این چشم چرانی‌ها، آنان شاهد درگیری و هفت تیرکشی دو نفر می شوند و...

پسر جوانی اهل انگلیس در شب کریسمس یک آدم برفی درست می کند تا جان بگیرد و برای دیدن بابانوئل او را به قطب شمال ببرد...

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.

یک گزارشگر جوان استرالیایی تلاش می کند با کمک یک عکاس مشکلات سیاسی اندونزی را در طول حکومت رئیس جمهور سوکانو هدایت کند...

نيويورک، سال 1947. زن مهاجر لهستاني، «سوفي» ( استريپ ) از بازماندگان اردوگاه ها ي مرگ نازي هاست که پس از مهاجرت به امريکا تحت مراقبت مردي به نام «نيتان» ( کلاين ) قرار گرفته است. در حالي که «نيتان» تعادل رواني ندارد و خود «سوفي» نيز سخت درگير خاطرات دردناک است.