با دوبله فارسی
ماجراهاي زندگي «وايات ارپ» (کاستنر) از جواني تا زماني که به اسب دزدي مي پردازد، شکارچي بوفالو مي شود و نقش مرد قانون را بازي مي کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«فارست گامپ» (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
شیر جوانی بنام «سیمبا» که فکر می کند باعث مرگ پدرش شده، خود را گناهکار می داند و از هویتش بعنوان پادشاه آینده فرار می کند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک پلیس باید جلوی انفجار یک اتوبوس شهری را بگیرد. اتوبوسی که اگر سرعتش از ۵۰ مایل در ساعت پایینتر بیاید، بمبی که در آن جاسازی شده منفجر خواهد شد.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دو آدم کش به نام هاي «وينسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموريت مي يابند تا چمداني را که دزيده شده، از سارقان پس بگيرند و در جريان اين عمليات به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کنند. «وينسنت» مأمور مي شود تا «ميا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «ميا» بر اثر استفاده ي بيش از حد مواد مخدر، به حال اغما مي افتد و «وينسنت» با تلاش فراوان او را نجات مي دهد...
«برت ماوريک» (گيبسن)، قمار باز حرفه اي به دنبال به دست آوردن سه هزار دلاري است که براي تکميل بيست و پنج هزار وروديه ي مسابقات قهرماني پوکر «تري ريورز» لازم دارد. در شهر کريستال ريور، «برت» با «آنابل برانسفورد» (فاستر)، زن ماجراجو و قمارباز آشنا مي شود. او در اين شهر پولي به دست نمي آورد پس هم راه «آنابل» سوار دليجاني مي شود که «مارشال زين کوپر» (گارنر) نيز مسافر آن است...
با زیرنویس چسبیده
آخرین قسمت از سهگانه فیلمهایی در مورد مشغلههای جامعه فرانسوی، اینبار داستان در مورد یک مدل است که در میابد همسایهاش از تجاوز به حریم خصوصی مردم لذت می برد.
با زیرنویس چسبیده
در فرانسه سال 1572 جنگی مذهبی در حال به وقوع پیوستن است.برای برقراری صلح ازدواجی از پیش تعین شده بین "مارگوت دی والیوس" خواهر "چارلز نهم" پادشاه کاتولیک و پادشاه "هنری" به وقوع می پبوندد...
«چو» (لونگ)، سرآشپز ماهر بازنشسته، هم راه با سه دختر دم بختش، «جياجن، (يانگ)، معلم شيمي که مسيحي شده، «جيا چي ين» (وو)، کارمند ارشد خطوط هوايي و «جيا نيگ» (وانگ) دانشجويي که در همبرگر فروشي کار مي کند، در خانه اي بزرگ در تايپه زندگي مي کند. زندگي در اين خانه حول محور ناهار پروپيماني که پدر يکشنبه ها تدارک مي بيند و زندگي عاطفي تک تک افراد خانواده مي چرخد...
در سال 1915، "تام" و "ویوان" با هم می گریزند اما مشکلات احساسیشان ماه عسلی که منتظرش بودند را خراب می کند. پدر او عصبانی است چون شاعر بودن "تام" می تواند خرج زندگیشان را تامین کند اما مادرش خوشحال است چون بالاخره همسر خوبی پیدا کرده و...