يک پسر جوان (پيت) در حالي که از يک کيوسک تلفن خبر آزار ديدن دختري را از اوباش به پليس مي دهد، متوجه يک جفت کفش جير مي شود که بر روي سقف کيوسک مي افتد. به کمک کفش ها و موسيقي «ريکي نلسن»، او خود را يک خواننده ي محبوب موسيقي پاپ تصور مي کند و اسم «جاني سوييد» را انتخاب مي کند...
با زیرنویس چسبیده
"الکس" و "چاد" دوقلوهایی هستند که هنگام مرگ پدر و مادرشان از هم جدا شده اند."چاد" توسط یک خانواده در پاریس بزرگ شده و "الکس" تبدیل به یک کلاه بردار در هنگ کنگ می شود."چاد" پس از دیدن یک عکس از "الکس" او را پیدا کرده و متقاعدش می کند رقیبش در هنگ کنگ مردی است که پدر و مادرشان را به قتل رسانده...
داستان در مورد 4 دوست خیابانی می باشد که آنها به راحتی از خشونت استفاده می کنند تا به زندگی دلخواهشان برسند. آنها به هیچکسی جز خودشان اعتماد ندارند...
با زیرنویس چسبیده
چهار دزد بانک که خود را «رئيس جمهورهاي سابق» مي نامند، با ماسک هاي «رانلد ريگان»، «جيمي کارتر»، «ريچارد نيکسن» و «ليندون جانسن» سرقت هاي متعددي را مرتکب شده اند. «آنجلو پاپاس» (بيوزي)، مأمور FBI، مطمئن است که اين چهار نفر از جمله ي موج سواران کاليفرنياي جنوبي هستند و همکارش، «جاني يوتا» (ريوز) را ترغيب مي کند تا با هيئت مبدل، روانه ي منطقه شود و گروه چهار نفره را شناسايي کند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دو روبات با ظاهري انساني از زمان آينده مي آيند، يکي (شوارتسنگر) براي مراقبت از پسر بچه اي به نام «جان کانر» (فورلانگ) ـ که در آينده رهبري مبارزه ي انسان عليه کامپيوتر را به عهده خواهد گرفت ـ و ديگري «نابودگر تي هزار» (پاتريک) که بسيار پيشرفته تر است و مي تواند به هر شکلي دربيايد.
پس از اینکه دوست پسرش به او خیانت می کند، "هیلاری اونیل" به دنبال یک شروع جدید و شروعی دوباره می افتد. او به عنوان پرستار مردی جوان که از سرطان خون رنج می برد شروع به کار می کند. آنها به آرامی عاشق هم شده و...
«هادسن هاک» (و يليس)، سارقي است فرز و معروف که تازه از زندان سينگ سينگ آزاد شده است. «گيتس» (هريس)، مأموري که آزادي مشروط او را امضا کرده، به او پيشنهاد دزديدن مجسمه ي گران قيمت و با ارزش اسبي را مي دهد که از آثار «لئوناردو داوينچي» است و قرار است در يک حراجي به مزايده گذاشته شود...
با زیرنویس چسبیده
«لوسی» بعنوان پیشخدمت در رستوران فست فود کار می کند و با دوستش «جیمی» که یک نوازنده است مشکلاتی دارد. «تلما» با «داریل» ازدواج کرده، مردی که دوست دارد همسرش مدام در آشپزخانه بماند، تا او بتواند تلوزیون تماشا کند. روزی «تلما» و «لوسی» تصمیم می گیرند زندگی عادی شان را کنار بگذارند و با ماشین به جاده بزنند. اما در این سفر «لوسی» مردی که «تلما» را تهدید کرده است را می کشد، و از این رو آن دو تصمیم می گیرند به مکزیک بگریزند، اما طولی نمی کشد که پلیس آمریکا دستگیرشان می کند.
"جو هاف" پلیس سرسختی است که تلاش می کند به یک گروه خطرناک موتورسواری نفوذ کند. اف بی آی او را وادار می کند تا به یک گروه خطرناک که از دستگیر شدن رهبر خود بسیار خشمگین هستند نفوذ کند و...
با زیرنویس چسبیده
«ورونیکا» (ژاکوب) به کراکوف می آید و در مدرسه ی موسیقی به تحصیل آواز می پردازد، اما پس از مدتی بیمار می شود و در نخستین اجرای عمومی اش روی صحنه می میرد. در همین زمان در پاریس، «ورونیک» (ژاکوب) آرزوهایش را برای بدل شدن به یک خواننده ی حرفه ای کنار می گذارد تا معلم مدرسه شود و در ضمن گویی با نوعی تله پاتی وجود همزادش را حس می کند