داستان تینا ترنر، خواننده ستیزه جویی که شجاعت خود را بدست می اورد و شوهرش را که از او سو استفاده میکرد،رها میکند ...
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در سال ۱۹۷۶ در مورد جمعی از پسران یک مدرسه در تگزاس است که گروهی برای خود راه میاندازند و شاگردان تازه وارد را مجبور به هر کاری میکنند…
یک وکیل زن وکالت مردی را که متهم به قتل همسرش است را به عهده می گیرد، اما پس از مدتی از نظر اخلاقی مجبور به خیانت به او می شود و...
با زیرنویس چسبیده
زن جوانی به نام «کارلی ناریس» (استون) که تازه از همسرش جدا شده، در یکی از مجموعه های مدرن و شیک منهتن به نام «اسلیور» ساکن آپارتمانی می شود که قبلا در اختیار زن جوانی بوده که کشته شده است. «کارلی» با یکی از همسایه ها به نام «هاوکینز» (بالدوین) آشنا می شود. در ساختمان قتل هایی اتفاق می افتد و همسایه ای دیگر به نام «جک» که نویسنده ی داستان های جنایی واقعی است، «کارلی» را متقاعد می کند که «هاوکنیز» قاتل است…
با زیرنویس چسبیده
در اواسط قرن نوزدهم، «ايدا» (هانتر)، زن اسکاتلندي لال و دختر کوچکش «فلورا» (پاکويين)، به زلاند نو فرستاده مي شوند تا طبق قرارهايي که پدر «ايدا» گذاشته، او با «استوارت» (نيل)، زمين دار محلي ازدواج کند. «استوارت» از همان آغاز نظر خوشي به پيانوي بزرگ «ايدا» ندارد. در حالي که «جرج» (کايتل)، مباشر «استوارت» درخواست مي کند تا «ايدا» به او درس پيانو دهد و «استوارت» نيز رضايت مي دهد.
با دوبله فارسی
هنگامي که کوشش «مايکل» (کيج) براي يافتن کار در ايالت وايومينگ به جايي نمي رسد، تنها و بي پول به شهر کوچک «رد راک» مي رود. در آن جا گرداننده ي يک کافه (والش) او را با آدم کشي حرفه اي به نام «لايل» اشتباه مي گيرد و به او پنج هزار دلار براي کشتن همسرش (سوزان» (بويل) پيشنهاد مي کند...
تاد بومونت (تیموتی هاتون) در نوشتن رمان با نام واقعی و نام مستعار خود جورج استارک موفق بوده است که از آن برای انتشار رمان های هیجانی استفاده می کند. وقتی خبر می رسد که آنها یکی هستند، نویسنده مراسم تشییع جنازه ای برای استارک برگزار می کند. اما ...
با زیرنویس چسبیده
«ديويد» (هارلسن) و «دايانا» (مور) زن و شوهر جواني هستند که دل باخته ي يکديگر هستند و دچار مشکلات مالي شده اند. اين دو به اميد به دست آوردن پولي که نياز دارند به لاس وگاس مي روند، اما به مقصود خود نمي رسند. تا اين که با مرد ميانسال باوقاري آشنا مي شوند که نامش «جان گيج» (ردفورد) است و به زوج جوان پيشنهاد عجيبي مي کند...
جولیا که یک پرستار بچه ، به تنهایی در حال مواظبت از دو کودک است که در این حال یک غریبه مزاحم او میشود و تلفن خانه از کار افتاده...
یک زندانی بیگناه موفق به فرار شده و پلیس زنی را به گروگان می گیرد تا با پلیس فاسدی که او را به زندان فرستاد ملاقات کند...