با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
هنگامی که والاس یک کوتوله هوشمند را اختراع میکند که به نظر میرسد قادر است ذهن خود را توسعه دهد، گرومیت احساس خطر میکند. در این میان زمانی که وقایع از کنترل خارج شده و مشخص میشود که یک شخصیت ان ...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
با اینکه پدر مادراشون خیلی سعی کردن جداشون کنن، انگار عشق نوح و نیک از هم گسستنی نیست. ولی خب، کار و دانشگاه پای آدمای جدید رو به زندگیشون باز میکنه.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
زنی که شغل خود را رها میکند تا به خانهداری بپردازد، با اتفاقات عجیبی در زندگی روزمرهاش روبرو میشود.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
ادیسه، پس از بیست سال دوری از خانه، به ایتاکا بازمیگردد و با مشکلات بزرگی روبهرو میشود. همسرش اسیر شده و پسرش در خطر است. او باید با استفاده از قدرت و هوش خود، خانوادهاش را نجات دهد و به پادشاهی خود بازگردد.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
ولف، ارباب دونلندینگ که با زیرکی و بیرحمیاش شناخته میشد، برای انتقام مرگ پدرش، به طور ناگهانی به پادشاهی روهان حمله کرد. هلم دستپتک، پادشاه شجاع روهان و مردم وفادارش مجبور شدند تا آخرین نفس خود را در قلعه باستانی هورنبرگ به دفاع از سرزمینشان بپردازند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
آرمان، پسر بچهای شش ساله، به دلیل رفتاری نامناسب با دوستش متهم میشود. این اتفاق ساده، منجر به بروز مشکلات بزرگتری میشود و باعث ایجاد تنش و کشمکش بین والدین و مسئولان مدرسه میشود. در این میان، احساسات و انگیزههای پیچیدهای مانند جنون، خواهش و وسواس نیز وارد بازی میشوند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دو نوجوان دبیرستانی معمولی تصمیم میگیرند در آخرین جشن بزرگ قبل از هزاره جدید، یعنی شب سال نو ۱۹۹۹، به طور غیرمنتظرهای وارد مهمانی شوند. وقتی ساعت ۱۲ شب میشود، شب حتی دیوانهوارتر از چیزی میشود که آنها تصور میکردند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دو دانشمند تلاش میکنند تا جهش ژنتیکی که باعث تبدیل افراد به گرگینه میشود را متوقف کنند. این جهش در اثر تماس با اَبَرماه سال گذشته رخ داده است.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
لوشس سالها بعد از دیدن قتل ماکیموس به دست عمویش، اکنون خانه اش را از دست داده و رم به دست امپراتور هایی خون خوار افتاده و او باید بعنوان گلادیاتور وارد میدان شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
بِیلی با برادرش هانتر و پدرشان باگ، که به تنهایی آنها را در یک خانهی اشغالی در شمال کنت بزرگ میکند، زندگی میکند. باگ زمان زیادی برای آنها نمیگذارد. بیلی به دنبال توجه و ماجراجویی در جای دیگری است.