"مایکل رینولدز" مردی ثروتمند است که خودروی اسپورتی زیبا، خانه ای گرانقیمت داشته و به تازگی در کار خود به موفقیت زیادی دست یافته است. تا اینکه یک بیمار در حال مرگ به نام "برندون" او را می رباید و...
دو دوست که از دبیرستان اخراج شده اند، به عنوان یک بوکسور و یک تبهکار خرده پا، به موفقیت دست پیدا می کند. اما تصمیمات آنها در زندگی راهی برای ایجاد مشکل پیدا می کند و...
"سندی ریکز" به همراه مادر خود به یکی از جزایر فلوریدا می رود تا تابستان را نزد عموی خود "پورتر ریکز" سپری کند. او هیچ علاقه ای به محیط جدید زندگی اش ندارد تا اینکه یک دوست جدید وارد زندگی او می شود، دلفینی به نام "فلیپر" که او و عمویش را به هم نزدیکتر می کند...
با زیرنویس چسبیده
آينده اي نزديک در کانادا. «جيمز بالارد» (اسپيدر)، مدير يک سازمان تبليغاتي و همسرش، «کاترين» (اونگر) - که فکر و ذکرش اتومبيل است - رابطه ي پيچيده و غير متعارفي دارند. «بالارد» پس از تصادف مرگباري با «دکتر هلن رمينگتن» (هانتر)، ذهنش مشغول کندوکاو در باب ارتباط ميان خطر، جنسيت و مرگ مي شود...
با دوبله فارسی
پراگ. «فرانتيشک لوگا» (از دنيک سوراک) که زماني ويولن سليست معروفي بوده و حالا کارش به نوازندگي در مراسم ترحيم و خاک سپاري ها کشيده شده، ناچار مي شود سرپرستي کودکي پنج ساله به نام «کوليا» (شاليمون) را به عهده بگيرد...
فیلم اقتباسی است از نمایشنامه ی رمئو و ژولیت اثر شکسپیر که با استفاده از زبان عشق ، طنز و خشونت داستانی مدرن از آن اثر به یاد ماندنی را ارائه می دهد...
کيوتو، دهه ي 1970. خوش نويسي (اوگاتا) در سالگرد تولد دخترش «ناگيکو»، با ظرافت پيام تبريکي را روي چهره ي او مي نويسد. چند سال بعد، «ناگيکو» (وو) از اين مراسم با شور و اشتياقي فراوان ياد مي کند و دنبال مرد عاشق خوش نويسي مي گردد که از جسم او هم چون ورق کاغذي استفاده کند و با خطي خوش بر آن بنويسد...
دکتر، یک مسافر زمان بیگانه اهل سیاره گالیفری، به همراه بقایای دشمن خود، مستر به زادگاهشان باز می گردد. اما مستر کاملا نمرده و ذاتش موفق به فرار شده و با خرابکاری در ماشین زمان دکتر او را به سال 1999 می برد...
اوضاع به هیچ وجه برای تامی خوب پیش نمی رود، وی کارش را در مکانیکی از دست می دهد، دوست دخترش او را به خاطر رئیسش ترک کرده و اکنون نیز حامله است، تامی هم به همین دلیل نمی تواند کار پیدا کند و سردرگم است و...
«هورتنس» (باپتيست)، زني است سياه پوست که پس از مردان والدين صوري اش، دنبال والدين واقعي خويش مي گردد و در مي يابد مادرش زني سفيد پوست و پا به سن گذاشته به نام «سينتيا» (بلتين) است که با دختر ناسازگارش، «راکسان» (راشبروک) روزگار مي گذراند و «هورتنس» را- که ثمره ي رابطه اي نامشروع است - در همان نوزادي سر راه گذاشته است...