با زیرنویس چسبیده
«جودي فالي» ( اکلستن ) سنگ تراشي است که عاشق تحصيل و يادگرفتن است و به تشويق معلمش، «فيلوتسن» ( کانينگام ) آروزي رفتن به دانشگاه را دارد. او پس از زندگي زناشويي کوتاه و ناموفق با «آرابلا» ( گريفيتس )، به کريست مينستر نقل مکان مي کند تا به آدم هاي تحصيل کرده و اهل کتاب مورد علاقه اش نزديک تر باشد.
فیلم داستان مردی می باشد که قصد انجام دادن کارهای بسیاری را داشته، اما هرگز وقت کافی برای انجام دادنشان را نداشته است. اکنون فرصتی پیش پای او گذاشته شده تا بتواند چند نسخهی کپی از خودش داشته باشد تا هر کدام به یک کار برسند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
کازیمودو ناقوس زن گوژپشت و بدشکل نوتردام باید برای کمک به دوست خود اسمرالدا در مقابل یک مامور دولتی شرور قرار بگیرد...
فیلم اقتباسی است از نمایشنامه ی رمئو و ژولیت اثر شکسپیر که با استفاده از زبان عشق ، طنز و خشونت داستانی مدرن از آن اثر به یاد ماندنی را ارائه می دهد...
با زیرنویس چسبیده
«گره گو آر پونسه لودون» (برلینگ)، آب شناس جوان، منطقه ی روستایی اش «لادومب» را ترک می کند تا پروژه ی پیشنهادی خود در زمینه ی خشک کردن باتلاق های منطقه را تقدیم حضور مقامات درباری کند. اما متقاضی ورود به دربار، در فرایندی که طی می کند باید مواظب باشد چهره ی مسخره ای از خود عرضه نکند – چرا که همین مقوله می تواند به زندگی حرفه ای متقاضی پایان دهد و حتی گاه، به بهای از دست دادن زندگی اش تمام شود…
تام تامپسون (دیوید شویمر) مردی ۲۵ ساله است. وقتی «تام» تصمیم میگیرد جنازه مادر یکی از دوستان دبیرستان خود را که به تازگی از دنیا رفته حمل کند زندگی اش بهم میریزد. از طرفی دیگر عشقی از دوران مدرسه به زندگی اش وارد میشود…
یک مجری زن رادیویی که قرار است با مردی ملاقات کند، از دوستش کمک می گیرد تا او را در این ملاقات یاری کند...
کانی دویل 18 ساله و حامله میباشد. زمانی که نامزدش او را پس می زند، به صورت تصادفی سوار قطاری می شود که آنجا با هیو وینتربورن و پاتریشا همسرش که او هم حامله میباشد، آشنا می شود، تا اینکه کانی به خانه آنها می رود و بردار هیو را می بیند و عاشقش می شود و...
دارنل رایت بسیار چرب زبان است و به راحتی میتواند زن ها را گول بزند. او موفق میشود با زنی زیبا بنام برندی دوست شود و سعی میکند او را گمراه کند، اما برندیِ باهوش دست او را میخواند و تصمیم به گرفتن انتقام از او میگیرد...
چارلی و ایچی از بهشت به زمین برگشته تا شیپور مرگ را پیدا کنند اما در میانه راه به پسری به نام دیوید بر می خورند که از خانه فرار کرده است ...