با زیرنویس چسبیده
«نيک ولز» (دنيرو) سارقي است ميان سال که مي خواهد از زندگي تبهکارانه کناره بگيرد و کلوب موسيقي جازش را بگرداند. اما پيش از آن که «نيک» بتواند به رؤياهايش جامه ي عمل بپوشاند، «ماکس» (براندو)، مال خر و در واقع استاد و شريک تجاري اش او را تحت فشار قرار مي دهد تا يک سرقت نهايي را هم براي او به انجام برساند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک سوپر جاسوس خطرناک به اسم «گابریل» ( تراولتا ) مامور می شود تا یک بودجه مخفی دولتی ۶ میلیارد دلاری را که برای مبارزره با قاچاق مواد مخدر هزینه شده از حسابهای کامپیوتری دولت امریکا برداشته و در اختیار یک سناتور قرار دهد. گابریل عملیات خود را با همکاری دوست دخترش «جنیفر» ( بری ) آغاز کرده و برای انجام این سرقت بسراغ یک هکر ماهر کامپیوتری به اسم «استنلی» ( جکمن ) می رود. استنلی پس از سپری کردن دو سال حبس، تازه از زندان آزاد شده و تا آخر عمر اجازه استفاده از کامپیوتر را ندارد. اکنون او باید در طی فقط ۶۰ ثانیه به این حسابها دست یابد .
با زیرنویس چسبیده
یک گروه تبهکار به یک کازینو دستبرد می زنند و مقدار زیادی پول نقد می دزدند. یکی از آن ها که «توماس مورفی» نام دارد، تصمیم می گیرد کل پول را برای خود بردارد...
با زیرنویس چسبیده
یک گنگستر خشن بنام «دان لوگان» از یک سارق بازنشسته که تخصصش در باز کردن گاوصندوق است، کمک می گیرد تا آخرین و بزرگترین سرقت عمرش را انجام دهد. اما این کار برای هردوی آن ها گران تمام می شود...
یک نگهبان بازنشسته به نام «والت کونتس» (دنیرو) سکته می کند. پزشکان به او تجویز می کنند پس از خروج از بیمارستان به حرکات و تمرین های بدنی بپردازد و هم چنین برای بازیافتن قدرت تکلم، درس آواز بگیرد. از سر اتفاق یک معلم آواز در همسایگی اش زندگی می کند، اما او کشف می کند این معلم آواز، «راستی» (هافمن) یک مرد زن نماست...
با زیرنویس چسبیده
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
این فیلم دربارهٔ نزاع چند گروه روس، ایرلندی و امریکایی بر سر کیفی است که حاوی مدارک مهمی است. در این میان سام که وانمود میکند از سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) خارج شده با همکاری با گروهی که میخواهد این کیف را از گروه روسی برباید درصدد دستیابی به این کیف است ...
چهار برادر از خانواده ی نیوتن در دهه ی ۱۹۲۰ میلادی به صورت فقیرانه زندگی می کردند ، بیلی که از همه بزرگتر بود روزی فهمید که در کار کشاورزی آینده ای نمی بیند و به برادرانش پیشنهاد داد تا یک بانک افتتاح کنند …
چهار زن سیاه پوست که از نداشتن پول و دست به دست شدن میان آدم های شهر رنج می برند، با خود عهد می بندند که از بانک ها سرقت کنند. در ابتدا همه چیز خوب پیش می رود، اما پس از اینکه مزه پول زیر دندانشان می رود، سلیقه و منفعتشان شروع به تغییر کردن می کند و نسبت به هم سوء ظن پیدا می کنند...