با زیرنویس چسبیده
فیلم بر روی سه شهروند که ناخواسته در یک آپارتمان مشترک ساکن می شوند تمرکز می کند.”می” یک مامور مشاور املاک که از شغلش برای روابط نامشروع خود استفاده می کند،”آه جونگ” معشوق فعلی او و “هایسو آنگ” که کلید آپارتمان را ربوده و وارد آن می شود...
یک سرباز سابق نیروهای ویژه رهبری یک گروه از مزدوران را بر عهده می گیرد که می خواهند از جزیره ای در دریای چین گنجینه ای را به سرقت ببرند...
خانواده ای از تبار رزمندگان مائوری به همراه پدری خشن با مشکلات اجتماعی و نحوه رفتار مردم با آن ها دست و پنجه نرم میکنند...
«ماريو» (ترويزي)، پستچي ساده و کم بضاعتي در يک جزيره ي مديترانه اي است که زندگي اش به واسطه ي آشنايي با «پابلو نرودا» (نوآره)، شاعر شيليايي تبعيدي دگرگون مي شود. پس از رفتن «نرودا» از محل، «ماريو» که ذوق شعري در خود کشف کرده و چشمش بر زيبايي هاي شاعرانه ي محيط و مردمان پيرامونش باز شده، وارد فعاليت هاي سياسي مي شود...
در دير دورافتاده اي در مرز مقدونيه و آلباني، کشيشي جوان (کولن) به دختري (ميتفسکا) که از دست مرداني مسلح گريخته پناه مي دهد. چهره ها: لندن. «الکساندر» (سره بدزيا)، عکاسي معروف خبري و جنگي اهل مقدونيه از دوستش «آن» (کارتليج) مي خواهد که در سفر به زادگاهش او را هم راهي کند. اما زن مي گويد که به خاطر همسرش (ويلي يرز) نمي تواند. تصاوير: «الکساندر» به ده زادگاهش درمرز مقدونيه و آلباني مي رود. اما مردم او را نمي پذيرند.
با زیرنویس چسبیده
«میکی» (هارلسن) و «مالوری» (لوییس) زوج قاتلی هستند که آرام آرام تبدیل به شمایل های محبوب جوانان می شوند. «میکی» پس از دستگیری، هنگام مصاحبه با «وین گیل» (داونی جونیر)، خبرنگار جاه طلبی که در پی کسب شهرت است، در زندان، شورش به راه می اندازد و در شلوغی هم راه «مالوری» و «وین گیل» می گریزد...
با زیرنویس چسبیده
یک زن مطلقه فلش بک هایی از زندگی خود دارد در حالی که برای او ناشناخته است ، همسایه همسایه اش-یک کارشناس امنیتی-دوربین های ویدئویی را در سراسر خانه او قرار می دهد تا بتواند از او جاسوسی کند.
"هنک مارشال" مهندسی سرسخت و کارشناس مسائل هسته ای است که مسئول کمک به تست تسلیحات در آمریکای دهه 1950 می شود. او بنا به دلایلی تبدیل به خاری در چشم ارتش می شود و...
دختر خواننده جوان و مستعدی که به خاطر قتل رئیس یک کمپانی ضبط موسیقی در سال 1952 محکوم به حبس ابد در زندان شده است، سعی می کند تا خودش را با زندگی در زندان و زنان جهمنی که در آن زندانی هستند تطبیق دهد . . .