سیلویا به سختی کار می کند تا دخترش مری را ، از سه مردی که او را احاطه کرده اند دور کند . زمانی که او تصمیم می گیرد به انگلیس برود و مری را نیز با خود ببرد ، آن سه مرد از اینکه مهمترین زن زندگیشان را از دست می دهند ناراحت شده و ...
با دوبله فارسی
دو موش مامور، بیانکا و برنارد، به استرالیا می روند تا یک پسر بچه و یک عقاب طلایی نادر را پیدا کنند و از دست یک شکارچی بدذات نجات دهند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
سر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است...
خانواده ای که به تعطیلات می روند متوجه می شوند که در کل شهری که در حال بازدید هستند، اجنه ها زندگی می کنند که به شکل انسان مبدل شده اند و قصد دارند آنها را بخورند...
زمانی در زندگی فرا می رسد که مردم ، ناتوان به نظر می رسند و هر چه تلاش کنید، هیچ چیز درست نمی شود. چنین چیزی برای لری باروز که در زندگی گم شده بود اتفاق افتاد...
زمان زیادی از وقتی که پدر روحانی شیطان را از بدن "نانسی" بیرون کرده می گذرد. اینک که او بزرگ شده شیاطین بازگشته و بدن او را بار دیگر به تسخیر در می آورند و...
سوزانه ویل بازیگری است که به مواد مخدر اعتیاد دارد.یک شرکت فیلمسازی به عنوان یکی از شرایط ادامه همکاری با او،اصرار دارد او با مادر خود دوریس مان که روزگاری ستاره مشهوری بوده است ، اما اکنون به الکل روی آورده زندگی کند.اما این برای او که سالها تلاش می کرد از مادر خود دوری کند خبر بدی است و...
«هانري بولانژه» (لئو) پس از پانزده سال کار در يک شرکت، بي کار مي شود و تصميم مي گيرد خودکشي کند. او پس از بارها سعي و تلاش ناموفق، در نهايت در ازاي هزار پوند، قاتلي (کولي) را براي کشتن خود استخدام کند. در اين بين، با زن گل فروشي (کلارک) آشنا مي شود و فکر مي کند که زندگي اش تغيير کرده است. پس سعي مي کند قرارداد قتل را بر هم زند، ولي اين کوشش بي فايده است...
فیلم اتفاقات را در دید دو شخصیت کوچک نمایش "هملت"،مردانی که هیچ کنترلی بر سرنوشت خود ندارند نشان داده و تقدیرشان را بررسی کرده و به سوالات مهمی پاسخ می دهد...
مارک پسری باهوش اما خجالتی است که به تازگی به آریزونا آمده است. والدینش یک رادیوی کوتاه برد به او داده اند تا بتواند با رفقایش صحبت کند، اما او از این رادیو استفاده متفاوتی می کند...