با زیرنویس چسبیده
داستان این فیلم ۴ هفته بعد از فیلم قبلی آغاز می شود. بریجت جونز عشق زندگی اش را پیدا کرده و اکنون از خودش می پرسد، آیا همه چیزهایی که در موردشان رویا پردازی می کرده را بدست آورده است؟
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد کارمندان یک فروشگاه موسیقی مستقل است که تمام تلاش خود را می کنند تا فروشگاه آن ها توسط یک فروشگاه زنجیره ای بزرگ جذب نشود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
چند دانش آموز تصمیم می گیرند برای اینکه از دست قلدرهای کلاس های بالاتر در امان باشند یک سرباز کهنه کار به نام «دریلبیت تایلور»، که بی خانمان است، را استخدام کنند تا از آنها محافظت کند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
ولت در یک سالن بولینگ مشغول به کار میشود. موفقیت ناگهانی او در این ورزش باعث حسادت و مخالفت برخی افراد میشود.
با زیرنویس چسبیده
هر بدنی از تعداد بیشماری سلول تشکیل شده که مثل یک ارتش منظم عمل میکنند. هر کدام از این سلولها وظیفه خاص خود را دارد. هدف نهایی و هماهنگ همه این سلولها این است که کل بدن یا موجود زنده بتواند به فعالیت خود ادامه دهد و زنده بماند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دهه ي 1950. «نورويل بارنز» (رابينز) مرد کندذهني اهل ايندياناست که با کوشش و تقلا، کاري در شرکت بزرگ هادساکر گير مي آورد. او پس از خودکشي رئيس شرکت با توطئه ي مشاور شرکت، «سيدني ج. ماسبرگر» (نيومن) به مقام رياست مي رسد. اما، برخلاف انتظار «ماسبرگر»، محصول جديد پيشنهادي «بارنز» - هولاهوپ - يکي از موفق ترين و پرفروش ترين محصولات شرکت از آب درمي آيد.
با زیرنویس چسبیده
جیمی و اِوِرلی به طور تصادفی باعث حمله بیگانگان به شهرشان شدند و برای نجات خود، شهرشان و کهکشان مجبور شدند با هم همکاری کنند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
الیوت و ریدلی، پدر و دختری هستند که در حال رانندگی، به طور تصادفی با یک تک شاخ برخورد میکنند. آنها تصمیم میگیرند تک شاخ را به یک استراحتگاه دور افتاده در دل طبیعت ببرند. این استراحتگاه متعلق به یک مدیر عامل ثروتمند شرکت داروسازی است.
با زیرنویس چسبیده
«دبي جلينسکي» (کيوساک)، متخصص در ازدواج با مردان ثروتمند و بعد کشتن آنان براي تصاحب پولشان است. او به عنوان پرستار بچه وارد «خانواده ي آدامز» مي شود و...
با زیرنویس چسبیده
«پروفسور شرمن کلامپ» (مورفي) به هم کارش، «پروفسور دنيز گينز» (جکسن) دل باخته است و مي خواهد با او ازدواج کند. اما مانع کار، همزاد يا آقاي هايد او، «بادي لاو» (مورفي) است. «کلامپ» چاق و چله و دست و پا چلفتي بايد هر چه زودتر از شر «بادي لاو» خلاص شود. اما «بادي لاو» نيز مي خواهد براي هميشه در قالب «کلامپ» متناسب و زبروزرنگ باقي بماند...