یک زن بازیگر، یک نویسنده، یک دانشجو و یک کارمند دولتی تلاش می کنند پس از ورود نازیها به پاریس از شهر فرار کنند...
بکی، گیل و جودی دوستان صمیمی هستند. وقتی بکی فرصتی پیدا می کند که با دختر رئیسش برای تعطیلات بهاری دانشگاه به جزیره جنوبی برود، از دوستانش می خواهد که او را همراهی کنند...
درک گیزم و سلطان از ازدواج که به خاطر رسانه های اجتماعی شناخته شده اند، متفاوت است. دو زن وارد رقابتی بی پایان با یکدیگر می شوند...
وقتی آیبری ویلسون، نویسنده پشت پرده و کمدین مشتاق، مسئولیت اجرای برنامه متنوع کریسمس را بر عهده میگیرد، نگران است که نتواند این لحظه سرنوشتساز در حرفهاش را رقم بزند. با نزدیک شدن کریسمس، آیبری به دنبال مجری ایدهآل برای این رویداد است. تا اینکه مایک باکستر، کمدین مشهور هالیوود، وارد میشود...
داریوش لاوهال شاعر جوان سیاه پوستی که در شیکاگو با نینا موسلی، عکاس زیبا و با استعداد رابطه ای را آغاز می کند. در حالی که سعی می کردند بفهمند که آیا آنها احساسات عاشقانه ی مشترک دارند یا فقط توهم عاشق بودن را دارند ، رابطه شان را ادامه می دادند ، ...
تردان لاگاژ، مردی ۵۰ ساله، پس از ۴۲ سال به دنبال عشق بزرگ دوران کودکی خود، ویولت، میرود. او در پاریس با برادر ناتنی خود لوئیز که از وجود او خبر نداشت آشنا میشود. لوئیز که از حضور تردان در زندگی خود ناراحت است، سعی میکند او را از خود دور کند...
دو پزشک، پروتزهای سینه را اختراع میکنند، اما وقتی موفقیت و پول به سراغشان میآید، از هم جدا میشوند و مسیرهای متفاوتی را دنبال میکنند...
سارا در اواخر دوران بارداریاش، به طور ناگهانی تنها شد. در این شرایط دشوار، لیندا، خواهر بزرگترش که سالها بود از او دور شده بود، به او کمک کرد.
سه دوست در بمبئی با هم شرکت فناوری راهاندازی کردند و به موفقیت رسیدند. آنها الهامبخش جوانان در بمبئی شدند.