در شمال سوئد، سال ۱۸۵۲، یک کشیش جدید و خانوادهاش به کنگیس، روستایی پر از بینظمی، میرسند. کشیش میخواهد جامعه را بهبود بخشد، اما بسیاری از روستاییان با تغییر مخالفند. وقتی یک سری قتلهای وحشتناک رخ میدهد، کشیش و پسرخواندهاش، جوسی، تحقیقات را آغاز میکنند، اما نخبگان حاکم در روستا مانع آنها میشوند. تنشها تشدید میشود، وفاداریها آزمایش میشود و کشیش مجبور میشود در حین شکار قاتلی که دست از تلاش برنمیدارد، از خانوادهاش محافظت کند.
در سال 1958، اولین افسر پلیس زن در سوئد فارغالتحصیل میشود. گروه کوچکی از پیشگامان در راه برابری جنسیتی گام بزرگی برمیدارند، اما همچنان با مشکلاتی روبرو هستند، به خصوص زمانی که دامنهایی که مجبور به پوشیدن آن هستند، محدودیتهای غیرقابل تصوری را ایجاد میکند.