عناوین کشور مکزیک

یک کارگردان و گروهش می‎خواهند فیلمی در مورد کریستوف کلمب در بولیوی بسازند, اما مردم محلی پس از آگاه شدن از نقشه ‎هایی برای خصوصی سازی منبع آب، قیام می‎کنند...

”از تنهایی نترس” بازسازی فیلمی تلویزیونی با همین نام در سال 1973 است. فیلمی در مورد خانه ای جن زده که موفقیتش را مدیون کارگردانی هوشمندانه Troy Nixey است که توانسته با استفاده از عناصری مناسب، فضایی رعب آور را در مقابل چشمان تماشاگر قرار دهد. عناصر وحشتی آوری که گویی خود را به آرامی از پرده جدا کرده و بر دیوارهای سالن سینما شروع به خزیدن میکنند. “از تنهایی نترس” نیازی به صحنه های غافلگیرکننده ای که مخاطب را از جای بپراند ندارد. بلکه روند داستان چنان وی را در صندلی خود فرو میبرد که تا مدتی بعد از تماشای فیلم نیز ترس را در دورنش احساس میکند. با این وجود، فیلم ضعفهایی نیز دارد که باعث میشود نتوان آن را در رده کارهای شاخص ژانر قرار داد...

فیلم داستان زن جوانی است که در طول تحقیق درباره مرگ اسرارآمیز خواهر دوقلوی خود،به آرامی قدرت دید خود را از دست می دهد و...

“ایزابل” دختری جوان ، بلندپرواز و با استعداد است که در دفتری چند ملیتی در پاریس کار می کند. رئیس او “کریستین” نیز به همان اندازه بلندپرواز است. او از ایده های ایزابل برای ارتقای مقام خود به ریاست دفتر نیویورک استفاده می کند و …

 داستان مردی بنام «اوکسبال»، پدر مجرد دو کودک، که به خاطر درگیر شدن در دنیای خلافکاران زیرزمینی بارسلونا، زندگی اش دچار هرج و مرج شده است و از طرفی قصد قطع رابطه با همسر روان پریشش که از او طلاق گرفته، را دارد و ...

شش سال بعد از اینکه زمین مورد حمله بیگانگان فضایی قرار گرفته است، یک خبرنگار می پذیرد که توریستی را از منطقه ای آلوده در مکزیک تا مرز منطقه ی امن در آمریکا همراهی کند...

یک دختر از هندوراس بنام «سایرا» برای داشتن آینده ای بهتر، آرزوی زندگی در ایالات متحده آمریکا را دارد، و به همین منظور در یک سفر پرماجرا قدم می گذارد...

فیلم داستان خدمتکاری را روایت می کند که پس از خدمتی بیست و سه ساله به یک خانواده تلاش می کند جایگاه خود را حفظ کند...

ایمیا بیشپ و جک بیشپ برای برای نجات دخترشان که دزدیده شده، مجبورند با عواقب گذشته زجرآور و نابخشودنی خود مواجه شوند...

صاحب يک رستوران به نام «سيلويا» (ترون) به شدت از زندگي خود ناراضي است و اوقاتش را اغلب به سيگار کشيدن با مردان مي گذراند؛ زني امريکايي به نام «جينا» (بيسينگر) به شوهرش (کالن) بي وفايي روا مي دارد و با مردي مکزيکي به نام «نيک» (د آلمئيدا) معاشرت مي کند؛ دختر «جينا»، «ماريانا» (لارنس) در هم ريخته است، به خصوص از زماني که با پسر «نيک»، «سانتياگو» (پادرو) آشنا شده است؛ دختري به نام «ماريا» (ايا) هم راه دوستي خانوادگي (ياسپيک) از مکزيک به امريکا مي رود تا مادرگم شده اش را پيدا کند.