«هانري بولانژه» (لئو) پس از پانزده سال کار در يک شرکت، بي کار مي شود و تصميم مي گيرد خودکشي کند. او پس از بارها سعي و تلاش ناموفق، در نهايت در ازاي هزار پوند، قاتلي (کولي) را براي کشتن خود استخدام کند. در اين بين، با زن گل فروشي (کلارک) آشنا مي شود و فکر مي کند که زندگي اش تغيير کرده است. پس سعي مي کند قرارداد قتل را بر هم زند، ولي اين کوشش بي فايده است...
اسکروج مکداک به دنبال چراغ جادویی میگردد که در آن غول چراغ جادو است. ولی جادوگر شیطانی هم به دنبال چراغ جادو است...
داستان غم انگیز "وینسنت ونگوگ" با تمرکز بر روی برادرش "تئودور" که از کارهای "وینسنت" پشتیبانی می کند به تصویر کشیده می شود. همچنین فیلم دید زیبایی از مکانهایی که او نقاشی کرده به بیننده می دهد...
"جین" یک استاد فلسفه روشن فکر است.نامزد او از خانه رفته و او که نمی خواهد در خانه او بماند دعوت "ناتاشا" را قبول می کند تا در اتاق خواب پدرش "ایگو" که همیشه با دوست دختر جوان خود "ایو" است بماند."ناتاشا" به او داستان یک گردنبند گمشده و شک او به "ایو" را تعریف می کند و...
"ایو سالوینی" بارزسی تقلبی و همسرش "گونلا" بخشداری سابق در مناطق روستایی سرگردان بوده و ناکجا آبادی از تبلیغاتی تلویزیونی،فاشیسم،مراسمهای زیبا،موسیقی راک و مراسم های پگانی را کشف می کنند...
با زیرنویس چسبیده
دختري به نام «نيکيتا» (پاريلو) در جريان سرقت مسلحانه از يک داروخانه، افسر پليسي را مي کشد و به سي سال زندان محکوم مي شود. با شروع دوره ي محکوميتش، يک مأمور مخفي دولت به او پيشنهاد مي کند تا به عنوان تروريست حرفه اي با آنان همکاري کند. «نيکيتا» مي پذيرد و پس از گذراندن دوره هاي آموزشي در زندان، با هويتي تازه آزاد مي شود...
با زیرنویس چسبیده
«زد» به تازگی وارد پاریس شده و کاری برای انجام دادن ندارد. او که اخیراً به یک دختری به نام زوئی آشنا شده، و در یک شب به همراه دوستان خطرناک خود تصمیم میگیرند در روز بعد به یک بانک دستبرد بزنند و بیخبر از آنکه زوئی در آن بانک کار میکند...
راسل پسری است کودکی خود را تابستان ها در خانه ای در یکی از روستاهای فرانسه سپری میکرده است . حال او بزرگ شده و در حال تعریف کردن خاطرات خود از آن دوران است .