عناوین کشور کانادا

فیلم داستان دختری دوازده ساله را روایت می کند که تلاش می کند با رفتن مادر خود کنار بیاید...

زامبی جوانی به نام اوتو در بزرگراه ظاهر می شود.او نمی داند از کجا آمده و به کجا می رود.پس از رفتن به برلین و مخفی شدن در پارکی متروکه او شروع به گشتن در شهر می کند و...

اریک و دوستش که به تازگی وارد دانشگاه شده اند به خانه بتا راه پیدا میکنند...

یک دانشجو با بقیه دانشجوها شرط میبندد که با همه دختران دانشگاه به ترتیب حروف الفبا و حرف اول اسم آنها رابطه جنسی برقرار کند. ولی در این میان با رسیدن حرف آخر الفبا...

جیگسا و شاگردش آماندا مرده اند. کارآگاه کری به قتل می رسد و دو مامور اف بی آی به کمک کارآگاه کهنه کار، هافمن، می شتابند تا در باقی مانده های جیگسا سرنخ هایی پیدا کنند.

یک زن جوان که به تازگی همسرش را از دست داده، دوست پریشان حال همسرش را برای زندگی با خود و دو فرزندش دعوت می کند. این دوست، که به دلیل از دست دادن همسر خود دچار افسردگی شده است، در ابتدا با این پیشنهاد مخالفت می کند، اما سرانجام قبول می کند. با گذشت زمان، او با کمک خانواده، زندگی خود را تغییر می دهد و به یک مرد قوی و مستقل تبدیل می شود. او به خانواده کمک می کند تا با از دست دادن همسرشان کنار بیایند و با آن روبرو شوند.

«لارس» جوانی دست و پا چلفتی، مومن و به شدت خجالتی است که در شهر کوچکی زندگی می کند. او سرانجام موفق می شود دختر رویاهایش را به خانه‌ای که در آن به همراه برادر و زن برادرش زندگی می کند، بیاورد. تنها مشکل اینجاست که این دختر واقعی نیست، بلکه عروسک پلاستیکی است که لارس آن را از روی اینترنت خریداری کرده است...

داستان در سال 1949 رخ می دهد و درباره ی یک تاجر میانسال بنام "هری آلن" (کریس کوپر) است، که با "کی نسبیت" (ریچل مک‌آدامز)، یک بیوه ی بازمانده از جنگ رابطه دارد. او به یکی از بهترین دوستانش که تنها و افسرده است پیشنهاد می دهد که دیداری با معشوقه اش داشته باشد، بلکه از تنهایی اش کاسته شود...

داستان یک تاجر کرم ابریشم که در قرن نوزدهم پس از اینکه یک بیماری محموله کرم ابریشم شهرش را نابود کرد از فرانسه به ژاپن مسافرت می کند.در ژاپن او به همسر یکی از بارونهای محلی علاقه مند می شود و...

دختری از شهری کوچک برای پرداخت قبضهایش هویت هم اتاقی اش را جعل کرده اما به دردسر برزگ می افتد...