پادشاهی فورلند یک کشور جزیره ای است که در شمال اقیانوس اطلس واقع شده است. این کشور به طور مشخص دارای 52 کارت بازی "X" است که به عنوان منشاء اصلی کارت های بازی در نظر گرفته می شود. این کارت ها که هر کدام دارای یک توانایی ماوراء طبیعی هستند، می توانند قدرت خود را به یک فرد واجد شرایط، یعنی یک «بازیکن» اهدا کنند. روزی کارت های «ایکس» که قرار بود تحت حمایت دولت باشد، در سرتاسر کشور پراکنده شد و به دلیل اختیاراتی که افراد به دست آورده بودند، دردسرهای زیادی را به وجود آورد. در خفا، پادشاه ماموریتی را به پینوکل، یکی از بزرگترین شرکت های کشور سپرد: پیدا کردن کارت هایی برای پایان دادن به هرج و مرج محیط. روز، فین، کریس، لئون، وندی و ویجی کارمندان ساده خودروساز پینوکل هستند. در شب، آنها اعضای "High Card" هستند، یک گروه مخفی متشکل از بازیکنانی که ماموریت آنها جمع آوری کارت ها است.
وقتی کیوتاکا وارد دبیرستان نخبگانی می شود که توسط دولت حمایت می شود، متوجه شد که این سیستم آموزشی به طور کامل بر اساس شایستگی دانش آموزان است.
یک زن جوان تیز هوش و شجاع که به جرم قتل متهم می شود، به طور غیرمنتظره ای به بدنام ترین قانون شکن در قرن هجدهم انگلستان تبدیل می شود. وقتی روح جادویی به نام بیلی ظاهر می شود، نل متوجه می شود که سرنوشت او بزرگتر از آن چیزی است که او تصور می کرد.
در سال 2005، در یکی از حومه های فرانسه، یک قاچاق مواد مخدر شبکه خانواده ای از فروشندگان مواد مخدر را در هم می شکند. دریس، یک دانش آموز باهوش، مجبور می شود تجارت خانوادگی را به دست بگیرد و در یک مارپیچ رو به پایین حرکت می کند. ویلیام، یک پلیس جوان جاه طلب و ایده آل گرا، روبروی او قرار دارد که تمام تلاشش را برای متوقف کردن او انجام می دهد. مبارزه بی امان آنها آنها را از حومه شهر به دره اوریکا می برد.
جو بعد از یک فاجعه در فضا، به زمین بر میگردد. اما رفته رفته متوجه میشود که بعضی چیزها در زندگی اش را از دست داده است...
از زمانی که اژدهاها به تهدیدی برای نسل بشر تبدیل شدند، شکارچیان برای دریافت پاداش آنها را شکار کردند. اما این به هیچ وجه کار آسانی نیست. فقط کسانی که قادر به فراتر رفتن از محدودیت های شرایط انسانی هستند می توانند در مقابل موجودات بالدار قدرتمند بایستند. راگنا، یک مرد جوان نسبتا ضعیف، با لئونیکا، یک شکارچی استثنایی که قبلاً بیش از هر کس دیگری اژدها را از بین برده است، همکاری می کند. تنها، پس از یک رویداد غم انگیز، راگنا خود را تنها می بیند و عطش سیری ناپذیری برای انتقام رانده می شود. او که از رویارویی با دشمنانش ناامید شده و آنها را در هم می شکند، تصمیم می گیرد با کریمسون، موجودی تاریک که انگیزه های مشابهی با او دارد، متحد شود: برای از بین بردن پادشاهان اژدها برای همیشه.
آتش، دود، آدرنالین و ترس - وقتی همه برای فرار از آتش می دوند، چند نفر شجاع می دوند تا درست به قطور آتش بپرند. آتش نشان ها جان خود را برای محافظت از دیگران به خطر انداخته اند و دایگو آساهینا همیشه آرزو داشته است که یکی شود. او تازه از آکادمی آموزشی خارج شده است و به تازگی به ایستگاه آتش نشانی مداکا-گا-هاما منصوب شده است. دایگو خودسر و با اعتماد به نفس بیش از حد به چند تماس پاسخ می دهد و به سرعت متواضع می شود و در جای خود قرار می گیرد - او هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارد تا بتواند خود را یک آتش نشان واقعی بنامد.
فوکو یک دختر بدشانس است که به دنبال عشق است. او با اندی، یک مرد مرده آشنا می شود که به دنبال مرگ است. این دو با هم متحد می شوند تا از یک سازمان مخفی که آنها را تعقیب می کند، فرار کنند.
شاهزاده ویلهلم در مدرسه معتبر جدید شبانه روزی خود به نام هیلرسکا، سازگار می شود، اما پیروی از قلب چالش برانگیزتر از آن است که پیش بینی کرده بود.