داستان یک هتل خانوادگی در شهری ساحلی واقع در کانتالوای اسپانیا در سال 1905 که صحنه ای از عشق، باج خواهی، حسادت، جنایت، کمدی و توطئه هاست که شامل صاحبان هتل، مهمانان، کارآگاهان و ... می شود.
هانتر (شکارچی) فردی است که دور دنیا سفر میکند و هر جور ماموریت خطرناکی را انجام میدهد. از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کنجکاوی و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج. "گون" پسر جوانی است که پدرش چندین سال پیش، وقتی که یه هانتر بوده، ناپدید شده. "گون" باور دارد که اگر بتواند پا جای پای پدرش بگذارد، ممکن است روزی بتواند دوباره به او بپیوندد. بعد از اینکه "گون" 12 ساله میشود، خانه را ترک میکند و ماموریت شرکت در آزمون " هانتری " را امتحان میکند. آزمونی که بخاطر پیشرفت کندی که آزمون دهنده دارد و درصد بالای مرگش برای هانتر رسمی شدن حسابی معروف شده است. "گون" با "کوراپیکا" که به عشق انتقام زندست، "لوریو" که میخواهد در آینده دکتر شود و با "کیلوآ" که قبلا یک قاتل سرکش بوده دوست میشود و...
نبرد بر سر جام مقدس.سال ها پیش سه خاندان بزرگ جادوگری جام مقدس رو به کمک تمام قدرتشون احضار کردن تا به آرزشوهاشون برسن اما این جام تنها یک آرزو رو برآورده می کرد و همین باعث تفرقه بین این سه خاندان شد و جنگ های جام مقدس رو به وجود آورد.در این جنگ ها افرادی توسط جام انتخاب میشن و به اون ها خادمانی داده میشه تا از خودشون دفاع کنن و در نبرد شرکت کرده و به جام برسن و آرزوش خودشون رو برآورده کنند.نبرد چهارم نزدیک هست و اکثر خانواده های جادوگری به دنبال روشی مطمئن برای پیروزی در جنگ هستن تا هرکدوم به آرزوی خودشون برسن.خانواده اینزبرن از کریتسوگو امیای جادوگرکُش برای رسیدن به هدفشون یعنی تکمیل جادوی سوم ” احساس بهشت ” کمک گرفتند.خانواده توهساکا با کلیسا متهد شدند و پیر خاندان ماتو یعنی زوکن نیز دست به هرکاری میزنه تا خودش رو برای نبرد آماده کنه.در این بین افرادی از خانواده های دیگه ای هم به عنوان سَرور انتخاب شدن و وارد این بازی خطرناک میشن که ممکن هست به قیمت جونشون تموم شه…
داستان درمورد پدری هست که بعد از طلاق گرفتن از زنش می خواهد از شهر نیویروک به حومه شهر نقل مکان کند تا بتواند زندگی بهتری را برای دختر 16 ساله اش فراهم کند و...
داستان سریال درباره پزشک زنی به نام «زو هارت» است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، تصمیم میگیرد جا پای پدر خود بگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل شود. اما زمانی که تمام رویاهایش از هم میپاشد، تصمیم میگیرد پیشنهاد یک غریبه را قبول کند. آن شخص دکتر «هارلی والکس» است، که قرار است با او در شهر کوچک ساحلی در آلاباما کار کند...
داستان در مورد روابط روزمره بین دو نفر به نامهای "ویتنی" و "آلکس" است که اتفاق های خنده داری برایشان می افتد…
سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.
زمانی که امیلی ، زنی با گذشته ای تاریک و مبهم وارد شهر جدیدی میشود همگان از او استقبال میکنند . غافل از اینکه هدف او انتقامی دردناک از کسانیست که خانواده ی اورا نابود کردند...
داستان در مورد پسر دبیرستانی به نام پاول می باشد. پاول دارای قدرت خاصی است که میتواند ارواح را ببیند و با آنها ارتباط برقرار کند، اما خودش دقیقا خبر ندارد که چه قدرتی دارد تا اینکه به طور کاملا اتفاقی با مردی به نام نیل برخورد میکند که او هم این چنین قدرتی را دارد....
دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...