داستان خارقالعادهای از نیمه خدای امروزی 12 ساله را روایت میکند که به تازگی با قدرتهای فراطبیعی تازه کشفشدهاش کنار میآید، زمانی که خدای آسمان، زئوس، او را به دزدیدن صاعقه استادش متهم میکند. اکنون پرسی باید در سراسر آمریکا سفر کند تا آن را پیدا کند و نظم را به المپوس بازگرداند.
داستان این انیمیشن در سالها پیش جریان دارد. جایی که قهرمانی به یک دهکده وارد شده و همراه با خود، بدختی و سختی را نیز برای ساکنین آن به ارمغان میآورد. او همراه با خود، یک گنجینه را آورده بود که قدرت زیادی را بههمراه داشت، اما دروغهایی که از جانب همراهیانش به وی گفته شده بود، کم کم مشکلاتی را برای وی در این دهکده ایجاد کرد. نیروهای بیگانه از فضا به زمین آمدهاند و قرار است که همراهشان تاریکی را به همراه داشته باشند. تنها این قهرمان و همراهانش هستند که میتوانند در برابر آنها ایستادگی کنند.
جنگجویان واکاندا که در طول تاریخ، برای بدست آوردن مصنوعات خطرناک ویبرانیوم به سراسر جهان سفر کردهاند.
سئوک، یک جراح مغز و اعصاب مشتاق و در عین حال نابغه، دوباره با دیوک هی، پروفسوری که مدت ها پیش زندگی او را ویران کرده بود، ملاقات می کند. یک بار، این دو جراح بیش از هر کس دیگری از یکدیگر مراقبت کردند. اما اکنون که چیزی جز نفرت نسبت به یکدیگر ندارند، سئوک از اینکه به زندگی او بازگشته است خشمگین است و قول میدهد انتقام بگیرد.
زندگی مادری که دو فرزند دارد، زمانی زیر و رو میشود که اجازه میدهد دختر نه سالهاش شب را در خانه بهترین دوست جدیدش بگذراند.
پدر و دختری درگیر تحقیق درباره یک دختر نوجوان به قتل رسیده در شهر خیالی کاردنا، واقع در اندلس. این دو مجبور می شوند اختلافات خود را کنار بگذارند و روابط پرتنش خود را تسکین دهند.
دو متخصص دلشکسته - یک معمار و یک ویراستار - پس از پایان روابطشان به طور اتفاقی با هم آشنا میشوند. یک پیام تلفنی مرموز آنها را گرد هم میآورد و جرقهای برای یک رابطهی عاشقانه غیرمنتظره و سفری برای التیام میزند.
سو سه هیون، آسیبشناس نابغه، هنگام کالبدشکافی جسدی متوجه میشود پدرش همان قاتل زنجیرهای تحت تعقیب است. او همراه با رئیس تیم جنایات خشن تلاش میکند تا او را پیدا کند.
داستان پس از وقایع «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه»، زمانی اتفاق میافتد که ریری ویلیامز - یک مخترع جوان و نابغه که مصمم است نام خود را در جهان ثبت کند - به زادگاهش شیکاگو بازمیگردد و فناوری در مقابل جادو قرار میگیرد. رویکرد منحصر به فرد او در ساخت زرههای آهنی درخشان است، اما در مسیر جاهطلبیهایش، خود را درگیر پارکر رابینز مرموز اما جذاب، معروف به «هود» میبیند.