نیمه انسان و نیمه خون آشام سون وو هیول که به دلیل یک روز اختلاف در میان 100 سال نتوانست انسان شود، شروع به زندگی مشترک با جو اینهه، زنی که جنبه انسانی ندارد، می کند و گرمای واقعی پیدا می کند. .
یک کارمند اداری که در مورد ظاهر خود ناامن است، شب ها به یک شخصیت اینترنتی نقاب دار تبدیل می شود - تا زمانی که زنجیره ای از حوادث ناگوار زندگی او را فرا می گیرد.
در یک شهر خوابآلود، مکانیکی تلاش میکند تا از زیر سایه پدر گانگستر مردهاش بیرون بیاید تا بتواند عشق زندگیاش را به دست آورد. یک افسر صادق در نهایت یک عامل هرج و مرج می شود. در حالی که یک وارث کارتل ...
یک برنامه تلویزیونی واقعگرایانه که در آن شرکتکنندگان باید با زامبیها در سئول مبارزه کنند و از آنها جان سالم به در ببرند.
در میان یک دعوای وراثتی پرتنش، یک وارث جذاب با کارمند سختکوشش که به خاطر لبخند مقاومتناپذیرش معروف است، درگیر میشود که او نمیتواند تحمل کند.
کراولی و ازیرافیل که به شیوهی زندگی روی زمین علاقهمند شدهاند ، نمیخواهند که دنیا به پایان برسد و به همین منظور تصمیم میگیرند تا جلوی پایان دنیا را بگیرند...
یک کاپیتان ساده لوح را در یک کشتی تعقیب می کند که فکر می کند همه چیز را تحت کنترل دارد اما از آنچه واقعاً در کشتی اتفاق می افتد بی خبر است.
داستان در مورد یک راننده ترد شده در دنیایی آخر الزمانی میباشد که وعده زندگی بهتر در ازای تحویل یک بسته ی مرموز را دریافت میکند…
Ban Ji-eum می تواند بی پایان تناسخ پیدا کند. اما وقتی هجدهمین زندگی او کوتاه می شود، زندگی بعدی را به یافتن عشق دوران کودکی خود اختصاص می دهد.
اونور کاراسو یک مامور اطلاعاتی موفق است که در سنین جوانی به ریاست بخش ارتقا پیدا کرد و پس از سیوان کورال، مالک بزرگترین شرکت جواهرات ترکیه بوده است. اونور که فکر میکند سیوان مدارک مربوط به تجارت غیرقانونیاش را در گاوصندوق خانهاش نگه میدارد، برای ورود و خروج از خانه با هلال خواهر سیوان عاشق میشود. وقتی می فهمد سیوان به خارج از کشور نقل مکان می کند، اونور ناگهان تصمیم می گیرد که از هلال خواستگاری کند تا مدارک را بدون اجازه فرار او به دست آورد. او قصد دارد در روز نامزدی آنها گاوصندوق را باز کند و سیوان را که برای نامزدی خواهرش آنجاست دستگیر کند. چیزی که او به حساب نمی آورد، دوست صمیمی هلال Ece است. در حالی که ایس سعی می کند بفهمد اونور چه کار می کند، وقتی اونور او را می گیرد، نقشه هایش به هم می خورد. اونور و ایسه، دو قطبی که مثل روز و شب مخالف هم هستند، باید طوری با هم کار کنند که هرگز نخواستند.