ساکورای شینیچی فقط آرزوی کمی سکوت و آرامش رو داره. اما اوزاکی هانا سال پایینی پر سروصداش خیال های دیگه ای داره، همه چیزی که میخواد اینه که بره بیرون و با فضولی کردن تو کاراش مسخرش کنه. با کمک جذابیت سرزنده اش و سماجت قابل توجهش، این شاید تنها شروع یک رابطه ی زیبا باشه!
یک سریال مستند با میزبانی ستاره «بریکینگ بد» و «بهتر با ساول تماس بگیر»، جانکارلو اسپوزیتو، که بر داستانهای دنیای واقعی تمرکز دارد که جهانهای تخیلی هر دو نمایش را منعکس میکند.
ادا ییلدیز که چاره ای جز ادامه ی تحصیل نداره و با وجود تمام مشکلات مادی به تحصیلاتش ادامه میده، از طرف یک شرکت بزرگ بورس ادامه تحصیل در خارج از کشور دریافت میکنه و با ذوق و شوق فراوانی تحصیلش در خارج رو شروع میکنه ولی بورس تحصیلی از طرف شرکت قطع میشه. بعدها ادا متوجه میشه که کسی که بورس رو قطع کرده سرکان بولات، مدیرعامل شرکته و با عصبانیت میره که ازش حساب پس بگیره. در مقابل سرکان بولات پیشنهاد خیلی جالبی به ادا میده…
یک قایق حامل ویروس مرگبار به جزیرهای در دریای شمال میرسد و با گسترش همهگیری، آشوب در میان ساکنان جزیره پیش میآید.
یک مسابقه ورزشی و چالش برانگیز است که توسط Orkun Isitmak میزبانی میشود. در این مسابقات اینفلوئنسر های مشهور ترکیه مقابل یکدیگر به رقابت میپردازند.
تمام ماجرا بهعنوان یه تورنمنت مبارزهای بهمنظور یافتن بهترین مبارز درمیان تمام دانش آموزان دبیرستانی در کره، آغاز شد. موری جین، یک متخصص تکواندو و همچنین یک دانش آموز دبیرستانی، خیلی زود به این موضوع پی میبرد که با چیزی بیشتر و بزرگتر از یک تورنمنت معمولی سروکار دارد.
اوزگور یه پسر حدودا سی ساله است که باورش به دخترها و عشق رو از دست داده و دنبال روابط یکروزه است و درست مثل اسمش یک روح آزاد داره و همیشه دنبال هیجانه و یک جا بند نمیشه. تحصیلکرده و ثروتمند و خوشتیپه و انتخاب هاش همیشه از روی منطقه. مدیریت یک رستوران معروف در استانبول رو برعهده داره. از طرفی ازگی یک دختر زیبا و ساده و صمیمی حدودا سی ساله است که دوست داره یه زندگی ساده و بدون زرق و برق داشته باشه و سرش تو کار خودش باشه. ازگی در یک شهر کوچیک بزرگ شده و برای دانشگاه به استانبول اومده و دیگه برنگشته. اون سعی میکنه به همه ی اطرافیانش کمک کنه و طرفدار صداقته. در انتخاب هاش بیشتر از منطق با احساساتش حرکت میکنه…
"ویکتور" دانش آموز جدید دبیرستان "کریک وود" است که در راه شناخت خود، با چالش هایی در خانه و سازگاری با یک شهر جدید روبرو می شود و با گرایشات خود دست و پنجه نرم می کند ...
عارف و زکریا دو رقیب کبابی در یک کوچه هستن.با اومدن دو ایتالیایی به نام های زولا و چاوی به محله ،زندگی عارف و زکریا زیر و رو میشه. چاوی با عکسی قدیمی در دستش به محله اومده و شروع به گشتن دنبال پدرش میکنه. زکریا و عارف بخاطر این بچه که بعد از سالها سر و کلش پیدا شده نگران میشن. این دو رقیب همیشگی مجبور به همکاری با هم دیگه میشن. در بین تموم این اتفاقا زولا عاشق خوشگلترین دختر محله آزرا میشه؛ در حالی که آزرا با پسر عارف یعنی احمد یه عشق پنهونی رو داره تجربه میکنه. رقابت،عشق،راز ها،تعقیب و گریز؛ ببینیم همه اینها توی این محله کوچیک جا میشه؟